مقابله با عصبانیت کودک یکی از مهمترین چالشهای والدین است، با توجه به چندین روش، میتوانید کمک کنید کودکان بهتر با عصبانیت خود مقابله کنند.
عصبانیت کودک نوپا می تواند برای والدین خسته کننده باشد، به خصوص در جمع. در این مقاله، علم پشت سرگیجه کودک 2 ساله و نحوه برخورد با دو نفر وحشتناک برای بهترین رشد کودک را خواهید یافت تا کودک شما بارها و بارها عصبانی نشود.
عصبانیت وحشتناک دو نفره چیست؟
کج خلقی طوفانی شدید از احساسات است، مانند خشم، از دست دادن، ناامیدی و ناامیدی عمیق. در کودکان نوپا در حدود سن 2 سالگی، این شیوع عاطفی می تواند منجر به گریه کردن، کوبیدن، ضرب و شتم، جیغ زدن، ضربه زدن به والدین، افتادن، لگد زدن، گاز گرفتن، پرتاب اشیا، ضربه زدن به سر، یا طلسم های حبس نفس شود.. این دوره با محبت دو نفره وحشتناک لقب گرفته است.
دو نوع عصبانیت کودکان نوپا چیست؟
دو نوع کج خلقی وجود دارد – فروپاشی عاطفی و عصبانیت غیر عاطفی ، که گاهی اوقات به عنوان عصبانیت نرو کوچک شناخته می شود.
تنشها و عصبانیتها در کودکان نوپا همیشه به دلیل تلاش برای کنترل یا دستکاری والدین نیست.
فروپاشی عاطفی زمانی اتفاق میافتد که بخش عاطفی مغز (لیمبیک) بیش از حد برانگیخته میشود و کنترل را از بخش متفکر مغز (قشر پیش پیشانی) میگیرد. همه کودکان مستعد ابتلا به آن هستند. حتی یک بزرگسال هم ممکن است هر چند وقت یکبار دچار فروپاشی عاطفی شود.
کودکان نوپا (2 تا 3 ساله) نمی توانند استدلال کنند یا دستکاری کنند. آنها معمولاً در هنگام ناراحتی دچار فروپاشی عاطفی در کودک نوپا می شوند.
در بچه های بزرگتر (بیش از 3.5 سال)، می تواند یک کیسه مخلوط باشد. کودکان بزرگتر هنوز در کنترل احساسات متخصص نیستند. بنابراین، آنها می توانند فروپاشی عاطفی نیز داشته باشند.
گاهی اوقات، اگر والدینی در گذشته تسلیم خواستههای کودک شده باشند، فرزندشان یاد میگیرد که پرتاب کردن را با رسیدن به خواستههایش مرتبط کند. بنابراین، عصبانیت های نرو کوچک در نتیجه یادگیری مرتبط اتفاق می افتد.
با این حال، یک کودک می تواند با یک عصبانیت غیر عاطفی شروع کند، اما زمانی که عصبانیت های 2 ساله از کنترل خارج شود، با یک فروپاشی عاطفی به پایان می رسد.
چرا یک کودک نوپا 2 ساله کج خلقی وحشتناک دو ساله دارد؟
کودکان خردسال معمولاً از دو سالگی شروع به کج خلقی می کنند. این دوره کودکی اغلب دو نفره وحشتناک نامیده می شود.
کج خلقی کودک نوپا رفتار طبیعی کودک است . این فروپاشی های عاطفی کودک نوپا ناشی از نیازها یا خواسته های برآورده نشده است. آنها بیشتر در کودکان نوپا ظاهر می شوند زیرا در آن زمان است که می فهمند از والدین خود جدا شده اند و می خواهند به دنبال استقلال باشند، اما نمی توانند.
بچه ها بدون اطلاع از چیزی به این دنیا می آیند . آنها درک درستی از نحوه کار کردن چیزها ندارند.
مغز آنها هنوز در حال رشد است. بنابراین توانایی آنها در درک و یادگیری چیزهای جدید بسیار محدود است. عصبانیت بچه ها یکی از معدود ابزارهایی است که برای جلب توجه بزرگترها برای برآوردن نیازهایشان دارند.
کودک نوپایی که عصبانیت می اندازد، یک دلقک لوس نیست.
زندگی آنها ممکن است آرام به نظر برسد. مطمئناً، من دوست دارم هر شب 13 ساعت بخوابم، همه چیز بازی کنم و بدون کار، همه وعده های غذایی برایم آماده شده باشد، و در حین بازی با اردک لاستیکی حمام کنم. (خوب، شاید قسمت حمام نباشد).
اما کودکان نوپا گاهی اوقات می توانند در درون خود دچار آشفتگی جهنمی شوند بدون اینکه ما بدانیم.
بچه های دو ساله بچه های نوپا هستند. تازه راه رفتن را یاد گرفته اند. آنها می خواهند دنیا را کشف کنند، به همه جا بروند و همه چیز را لمس کنند. آنها به تازگی نحوه استفاده از ابزارها را کشف کرده اند، اما مهارت های حرکتی دقیقی برای رسیدن به نتایج مطلوب ندارند.
آنها برای امنیت به والدین خود نگاه می کنند (کاوش در چیزی که قبلاً هرگز ندیده اند ترسناک است)، راحتی (من خیلی ناراحت هستم که نتوانستم آن مدفوع را بلند کنم)، کمک (کمی کمک برای گرفتن آن قیچی، لطفا؟) و به اشتراک گذاشتن شادی (نگاه کن، روی صندلی بلند ایستاده، بدون دست!).
اما به جای دریافت تحسین، تنها چیزی که دریافت می کنند این است که والدین بدون دلیل سر آنها فریاد می زنند «نه»، «ایست کن» و «بد» . WTH _ آیا شما هم ناراحت نمی شوید؟
بدتر از همه، وقتی کودکان نوپا ناراحت هستند، احساسات شدیدی را احساس می کنند که هنوز خودکنترلی را یاد نگرفته اند.
نوزادان به دلایل بقا با یک سیستم واکنش نسبتاً بالغ به استرس (گریه) به دنیا می آیند، اما با قابلیت تنظیم هیجانی متولد نمی شوند.
کمبود واژگان برای بیان خود نیز خشم و ناامیدی آنها را افزایش می دهد .
کج خلقی سپس به خروجی و سخنان آنها تبدیل می شود.
وقتی بچهها عصبانیتهای عاطفی دارند و دست از گریه نمیکشند، به ما میگویند که درد عاطفی عمیقی دارند و نمیتوانند به تنهایی با آن کنار بیایند.به عبارت دیگر، آنها به کمک ما نیاز دارند.
چرا برخی از بچه های بزرگتر هم دچار عصبانیت دو نفره وحشتناک می شوند؟
دو نفر وحشتناک تجربه ای را توصیف می کنند که اکثر کودکان نوپا در سن دو سالگی شروع به کج خلقی در دوران کودکی می کنند.
اما مانند بسیاری از نقاط عطف رشد، هر کودک با سرعت متفاوتی به آن مرحله می رسد. یک کودک می تواند در 18 ماهگی شروع به کج خلقی کند، در حالی که کودک دیگر می تواند از 3 سالگی شروع شود.
کج خلقی در کودکان 18 ماهه تا 4 ساله شایع است. بنابراین، این کج خلقی می تواند بیش از سال دوم زندگی کودک ادامه یابد.
برای یک کودک 4 ساله نیز غیرعادی نیست که عصبانیت های عصبی داشته باشد ، به خصوص اگر مهارت های تنظیم هیجانی مناسب را به او آموزش نداده باشند.
آنچه در درون کودک نوپا می گذرد – علم کج خلقی
هنگامی که کودک نوپا تحت فشار استرسی مانند عصبانیت قرار می گیرد، یک هشدار کوچک (آمیگدال) در مغز عاطفی او (معروف به لیمبیک یا پایین مغز) ایجاد می شود .
هنگامی که این اتفاق می افتد، هورمون های استرس در بدن کودک نوپا ترشح می شوند و احساسات کودک شدید می شود.
این طوفان هورمونی باعث ناراحتی و درد روحی می شود که به درد جسمی می رسد.
برای کنترل احساسات قوی، کودک ابتدا باید بخش فکری مغز (قشر جلوی مغز) و سپس ارتباط بین مغز متفکر و مغز عاطفی را توسعه دهد.
با این حال، مغز متفکر آخرین بخش مغز است که رشد می کند و تا اواسط دهه 20 به طور کامل بالغ نمی شود. به همین دلیل است که حتی کودکان بزرگتر نیز ممکن است در کنترل احساسات خود دچار مشکل شوند.
همچنین مشاهده کنید:
پرخاشگری کودک نوپا
کتک زدن کودک
عصبانیت کودک نوپا و رشد کودک
در بدو تولد، نوزادان میلیاردها سلول مغزی (نورون) دارند، اما اتصالات سلولی مغزی (سیناپس) زیادی ندارند.شبکه ارتباطات از طریق تجربیات زندگی شکل می گیرد.
کج خلقی برخی از حیاتی ترین تجربیات زندگی در مجسمه سازی مغز است.
تنظیم احساسات در هنگام کج خلقی باعث می شود که اتصالات سلولی مناسب مغز شکل بگیرد.
این مسیرهای عصبی برای کودک برای مدیریت استرس و قاطعیت در زندگی بعدی ضروری است.
اگر به کودک اجازه داده نشود این مهارتهای تنظیمکننده را بیاموزد، برای مثال، اگر عصبانیتهای خلقی با عصبانیت یا تنبیه مواجه شود، ممکن است کودک نتواند به خوبی استرس را مدیریت کند یا قاطعیت داشته باشد.
همچنین ممکن است کودک با مشکلات درونی (مانند افسردگی، اختلال اضطراب) یا مسائل بیرونی (مانند رفتار پرخاشگرانه، اختلال نافرمانی مخالف ، سوء مصرف مواد/الکل) دست و پنجه نرم کند.
بی نظمی هیجانی همچنین می تواند بر شایستگی اجتماعی و عملکرد تحصیلی آینده تأثیر بگذارد.
اما اگر با احتیاط رفتار شود، کج خلقی می تواند به یک درس زندگی ارزشمند در تنظیم احساسات تبدیل شود که نشان داده شده است که با تاب آوری در کودکان، شایستگی اجتماعی، موفقیت تحصیلی و حتی محبوبیت ارتباط دارد.
بنابراین به یاد داشته باشید که کج خلقی نه تنها بخشی طبیعی از رشد کودک است، بلکه برای کمک به رشد عاطفی کودکان نوپا نیز مطلوب است .کج خلقی مطلوب است؟؟بله شما آن را درست خواندید.
مقابله با کج خلقی کودکان نوپا به معنای متوقف کردن آنها نیست. این در مورد کمک به کودک نوپا برای آرام کردن احساسات خود است.
کمک به کودکان نوپا برای تنظیم احساسات خود در زمان عصبانیت یکی از مهمترین وظایف والدین در دوران رشد کودکی است.
برای کمک بیشتر در مورد تنظیم هیجانی در کودکان، این راهنمای گام به گام را بررسی کنید.
چگونه با عصبانیت های 2 ساله مقابله کنیم – 7 مرحله اثبات شده
برای مقابله با عصبانیت کودکان نوپا، طبق علم 7 مرحله زیر وجود دارد:
1.از انتخاب های ساده یا عوامل حواس پرتی برای جلوگیری از عصبانیت کودک نوپا استفاده کنید
هنگامی که یک عصبانیت شروع به شکل گیری می کند، گاهی والدین می توانند با پرداختن به موضوع مورد نظر فورا آن را کاهش دهند.
به عنوان مثال، اگر کودک شام نمیخواهد، به جای اینکه او را مجبور به خوردن کند، که باعث ایجاد احساسات بیشتر میشود، والدین میتوانند از او بخواهند که ابتدا گوشت یا سبزی بخورد.وقتی سوالاتی با گزینه های ساده مطرح می شود، مغز متفکر کودک فعال می شود.
با دستیابی به مغز بالاتر کودک، والدین ممکن است به کنترل آن کمک کنند تا قبل از اینکه مغز عاطفی کنترل شود.
حواس پرتی ملایم راه دیگری برای تحریک مغز منطقی است.
حواسپرتیهایی مانند اجازه دادن به کودک نوپا یک اسباببازی دیگر (اما نه اسباببازی اصلی که میخواست) یا خواندن یک آهنگ احمقانه میتواند تمرکز کوتاه کودک را منحرف کند و کنجکاوی او را افزایش دهد.
کنجکاوی علاقه مغز منطقی را برمی انگیزد و باعث آزاد شدن یک ماده شیمیایی (دوپامین) در مغز می شود که احساس خوبی دارد.
این هورمون می تواند استرس را کاهش دهد و علاقه او را به شی یا رویداد تازه ارائه شده افزایش دهد.
استفاده از سؤالات ساده، حواس پرتی، یا دیگر راه های قابل قبول برای درگیر کردن تفکر انتقادی فرزندتان قبل از تشدید احساسات تا حد از دست دادن کنترل، می تواند عصبانیت قبل از شروع آن را از بین ببرد.
2.دلیل نگیرید زیرا آنها نمی توانند بشنوند
هنگامی که عصبانیت شروع می شود، کودک نوپا غرق در احساسات می شود. مغز عاطفی کنترل را به دست گرفته است و شما نمی توانید به مغز متفکر و عملکردهای کلامی او برسید.
بنابراین، زمانی که یک بحران در حال وقوع است، تلاش برای استدلال با او یا پرسیدن درباره احساساتش کمکی نخواهد کرد. ممکن است در نهایت او را ناراحت کنید و احساسات او را بیشتر تحریک کنید.
3.تعادل عاطفی را بازیابی و خودتنظیمی را یاد بگیر
والدین می توانند با در آغوش گرفتن یا در آغوش گرفتن کودک به بازگرداندن تعادل هورمونی در بدن او کمک کنند. در آغوش گرفتن یا در آغوش گرفتن می تواند سیستم آرامش بخش بدن او را فعال کند و یک ماده شیمیایی دیگر (اکسی توسین) که می تواند احساسات او را تنظیم کند، ایجاد کند.
قبل از انجام این کار مطمئن شوید که آرامش خود را حفظ کنید. در غیر این صورت، اگر سیستم خودتان آرام نباشد، ممکن است استرس او را بیشتر کنید.
گاهی اوقات، کلمات مثبت یا تأیید به تنهایی، مانند «میدانم»، «تو باید خیلی ناراحتی» یا «خیلی متاسفم که صدمه دیدهای» به اندازه کافی راه خوبی است تا به کودکتان اجازه دهید احساس امنیت و درک کند. .
همدلی و هماهنگی والدین با احساسات کودک نه تنها احساسات کودک را تسکین می دهد بلکه به ایجاد مسیرهای مهم بین مغز منطقی و احساسی کمک می کند.مهم است که به کودک کمک کنیم تا احساسات خود را تنظیم کند.
تمرین منظم نفس های عمیق نیز می تواند به کودک کمک کند تا به احساسات خود توجه کند.
4.آرام باشید، مثبت اندیش باشید اما تسلیم نشوید
این شامل کنترل بزرگسالان بر احساسات است.اگر عصبانی می شوید و زمانی که کودک نوپا عصبانی می شود شروع به داد و فریاد می کنید، در حال الگوبرداری از واکنش او هستید که وقتی همه چیز بر وفق مراد او پیش نمی رود.
اما اگر آرام بمانید، به او یاد میدهید که با مشکلات و موقعیتهای ناراحتکننده روبرو شود بدون اینکه کنترل احساسات خود را از دست بدهد.
دلیل دیگری که باید آرام و مثبت اندیش باشید این است که احساسات، به ویژه احساسات منفی، مسری هستند.
عصبانی بودن یا نشان دادن احساسات منفی تنها باعث افزایش استرس کودک شما می شود.
با این حال، مثبت بودن به معنای تسلیم نیست.می توانید بگویید: «می بینم که بسیار عصبانی و ناامید هستید. متاسفم. اما شما نمی توانید درست قبل از شام آب نبات بخورید، با مهربانی و محکم.
تسلیم شدن هر چند وقت یکبار به خصوص بد است زیرا تقویت متناوب رفتار کودک نوپا را تشویق می کند که سعی می کنید مانند هیچ کس دیگری آن را متوقف کنید. به جای اینکه به فرزندتان بیاموزید که این فقط یک استثناست، به او می آموزید که اگر به اندازه کافی پیگیر باشد، در نهایت تسلیم خواهید شد.
5.تنبیه نکن. تایم اوت آخرین راه حل است
فرض کنید از درد شدید رنج می برید.آنقدر زیاد است که روی زمین می افتی و می پیچی.
آیا می خواهید عزیزانتان شما را تنبیه کنند، از شما دور شوند یا به تنهایی شما را در اتاقی حبس کنند؟
گاهی اوقات کج خلقی ممکن است به عنوان وسیله ای برای به دست آوردن چیزی که کودک می خواهد شروع شود.
اما اگر با آن مقابله نشود، می تواند به یک طوفان هورمونی قوی تبدیل شود که یک کودک خردسال به تنهایی برای مقابله با آن مجهز نیست.
وقتی این اتفاق می افتد، به یک مورد واقعی از اندوه و درد غیرقابل کنترل تبدیل می شود.
تنبیه ، وقفه ، یا انزوا به این درد میافزاید.
اسکن مغز نشان می دهد که درد ناشی از انزوای اجتماعی همان ناحیه عصبی را فعال می کند که درد فیزیکی است.
به این فکر کنید، اگر درد عاطفی شدیدی دارید، آیا ایجاد درد فیزیکی به شما کمک می کند تا احساس بهتری داشته باشید؟
نه، نمی شود. به نظر می رسد توهین به آسیب اضافه شود.در مورد کودک نوپا شما هم همینطور است.
علاوه بر این، به فرزند شما میآموزد که نمیتواند به شما اعتماد کند تا به او کمک کنید یا غم او را درک کند، وقتی درد دارد و به شما نیاز دارد.
اگر کودک زود یاد بگیرد که ابراز احساسات بزرگ منجر به عصبانیت یا تنبیه والدین می شود، ممکن است به سازگاری یا سرکشی متوسل شود.
در هر صورت، به این معنی است که کودک فرصت ایجاد ارتباطات مغزی مناسب برای مقابله با احساسات قوی را نخواهد داشت.
زمانی که در مراحل بعدی زندگی با ناامیدی روبرو می شود، ممکن است برای قاطعیت بودن تلاش کند یا طغیان های عصبانیت داشته باشد.
گاهی اوقات، اگر کودک نوپا در پریشانی با پاسخ منفی یا عدم پاسخ والدین مواجه شود، ممکن است گریه او را متوقف کند.اما این بدان معنا نیست که او دیگر در مضیقه نیست.
مطالعات نشان داده اند که کودکان خردسال مضطرب، علیرغم ظاهر آرام، همچنان می توانند سطوح هورمونی پر استرس را در بدن خود داشته باشند.
پیشنهاد میکنم تست اضطراب اجتماعی را بزنید و در صورت نیاز به مشاوران ایلان مراجعه کنید.
در برخی موارد، این تفکیک بین پاسخهای رفتاری و فیزیولوژیکی میتواند منجر به مشکلات عاطفی یا روانی در زندگی بعدی شود.
تایم اوت باید به عنوان آخرین راه حل استفاده شود.
فقط زمانی باید از آن استفاده کرد که مکانی امن وجود داشته باشد، کودک عمداً به کسی آسیب رسانده باشد، مثلاً با گاز گرفتن یا ضربه زدن، و از قبل پر از احساسات نیست.
و باید غیر تنبیهی و با محبت و قاطعیت انجام شود (به تربیت مثبت مراجعه کنید).
6.واژگان و مهارت های زبانی را آموزش دهید تا بتوانند خود را به درستی بیان کنند
وقتی گرد و غبار فروکش کرد، وقتی کودک شما به طور کامل از حالت عاطفی شدید خلاص شد، می توانید آنچه را که برای او اتفاق افتاده مرور کنید.
به او بیاموزید دفعه بعد که چیزی می خواهد چه بگوید.
مهارت های ارتباطی را به او آموزش دهید. به کودک خود بیاموزید که به جای پرتاب کردن اشیا برای ابراز احساسات از کلمات استفاده کند.
روایت آنچه اتفاق افتاده همچنین می تواند به او کمک کند تا آن ارتباطات عصبی مهم را برای مدیریت موقعیت های عاطفی در آینده ایجاد کند.
حتی می توانید به او بگویید که وقتی او عصبانی می شود چه احساسی دارید.
این به او می گوید که داشتن احساسات اشکالی ندارد و می توان احساسات را کنترل کرد.
شما همچنین به او می آموزید که چگونه عمل او می تواند بر دیگران تأثیر بگذارد و همدلی چیست.
7.از کج خلقی قبل از ظاهر شدن جلوگیری کنید
کارهایی وجود دارد که والدین می توانند برای جلوگیری از کج خلقی انجام دهند. به HALT
نگاه کنید : H – گرسنگی A – عصبانیت L – تنهایی T – خستگی کودکان زمانی که گرسنه یا خسته هستند بیشتر مستعد ابتلا به گرفتگی هستند. وقتی این عوامل فیزیکی وجود دارند، فقط یک محرک برای به حرکت درآوردن چیزها لازم است. بنابراین، برای جلوگیری از این تلههای عصبانیت، یک برنامه روزانه خواب-خوردن-استراحت تنظیم کنید. بی حوصلگی، استرس، عصبانیت، ناامیدی یا ناامید بودن از محرک های رایج عصبانیت هستند. از همان ابتدا از بروز کج خلقی جلوگیری کنید.
اگر میدانید که فرزندتان وقتی چیزی دریافت نمیکند ناراحت میشود، از قبل گزینههای جایگزین یا حواسپرتی را ارائه دهید.
دسترسی به تفکر منطقی آنها برای جلوگیری از کج خلقی بسیار ساده تر از حذف آنها پس از شروع است.
عصبانیتهای خشمگین کوچک (غیرههای غیر عاطفی)
مواقعی وجود دارد که یک کودک نوپا مانند یک نرون کوچک رفتار می کند.
او چیزی می خواهد و تا زمانی که آن را به دست نیاورد، دست از جیغ و لگد بر نمی دارد.
وقتی کودک در این حالت مبارزه قدرت قرار می گیرد، غرق هورمون ها و احساسات شدید نیست.
از نبود عبارات دردناک در صورت و بدن او می توان فهمید.
با این نوع کج خلقی، اکثر والدین می دانند که نمی توانند تسلیم شوند، یا به کودکان خود آموزش می دهند که از عصبانیت استفاده کنند تا به هر چیزی که می خواهند برسند.
برخی از افراد از نادیده گرفتن کودک حمایت می کنند.اما در مورد آن فکر کنید.اگر ناراحت بودید اما کسی توجه نمی کرد چه احساسی داشتید؟
شما بیشتر احساس ناراحتی می کنید!برای یک کودک نوپا، این مانند افزودن سوخت به آتش است.
اگر او به اندازه کافی بزرگ باشد که بتواند استدلال کند، ممکن است بفهمد که کار نمی کند و عصبانیت را متوقف کند.
اما اگر او خیلی جوان یا خیلی ناراحت است که نمی تواند این کار را انجام دهد، می تواند او را وارد یک طوفان عاطفی کند.
به جای نادیده گرفتن، به رسمیت شناختن خواسته هایش و انعکاس احساساتش ممکن است تمام چیزی باشد که برای آرام شدن و پذیرش مرزهای اعمال شده لازم است.به عنوان مثال.اگر فرزند شما فریاد می زند: “من این را می خواهم!”
میتوانید حالت او را بازتاب دهید و به آرامی به او فریاد بزنید: «میدانم که واقعاً این را میخواهی. شما واقعاً این را می خواهید!»
کاری که شما اینجا انجام می دهید با احساسات او هماهنگ است.
هماهنگی عاطفی به فرزند شما می گوید که شما آن را دریافت می کنید. متوجه می شوید که او ناراحت است.
وقتی فرزندتان احساس کند درک شده است، توجه او و تفکر منطقی ناشی از آن را به خود جلب خواهید کرد.
این نیمی از نبرد برنده شده است.
نیمه دیگر این است که با آرامش دلیل را به او اطلاع دهید، مانند «اما متاسفم. شما نمی توانید قبل از شام بستنی بخورید.
آیا کج خلقی رفتار عادی است
کج خلقی نوزاد و عصبانیت کودکان نوپا بسیار رایج است.
آنها شایع ترین مشکلات رفتاری دوران کودکی هستند که توسط والدین گزارش شده است.
مطالعه ای که توسط دانشگاه ویسکانسین بر روی 1219 خانواده انجام شد، نشان داد که 87 درصد از کودکان 18 تا 24 ماهگی دچار کج خلقی شده اند.در 30-36 ماهگی، 91٪ این کار را انجام دادند.سپس شیوع در 42-48 ماهگی به 59 درصد کاهش یافت.
بنابراین، شما تنها نیستید.فرزند شما بد نیست .شما پدر و مادر بدی نیستید.
چرا فرزند من سخت تر از دیگران به نظر می رسد؟
چرا فقط برخی از کودکان نوپا عصبانی می شوند؟
فرزند شما ممکن است برخی از ویژگی های خلقی ذاتی داشته باشد که در دسته بندی دشوار قرار می گیرند. گاهی اوقات به این بچه ها برچسب با اراده می گویند .
اما این تقصیر کودک نیست که با چنین خلق و خوی متولد شده است.
چیزی که برای بچه های آسان کار می کند ممکن است برای بچه های سخت کارساز نباشد.
به عنوان مثال، انتخاب های ساده و حواس پرتی ممکن است برای فعال کردن مغز منطقی آن کودکان کافی نباشد. ممکن است کارهای بیشتری برای بازگرداندن تعادل عاطفی فرزندتان داشته باشید و زمان بیشتری را صرف آموزش دادن به او کنید که چگونه احساسات خود را با کلمات بیان کند.
با صبر و پشتکار، حتی کودکان دشوار نیز می توانند یاد بگیرند که مغز منطقی و عاطفی خود را یکپارچه کنند و از کج خلقی به عنوان خروجی استفاده نکنند.
وقتی کج خلقی شروع می شود
کج خلقی کودکان نوپا معمولاً از ۱۲ تا ۱۸ ماهگی در کودکان شروع می شود، زمانی که کودکان نوپا شروع به تحرک می کنند اما هنوز مهارت های زبانی برای بیان نیازهای خود را ندارند. کج خلقی 19 ماهه و کج خلقی 20 ماهه نیز بسیار رایج است.
چند نفر عصبانیت در روز برای یک کودک 2 ساله طبیعی است
تقریباً 5٪ تا 7٪ از کودکان بین 1 تا 3 سال، سه بار یا بیشتر در هفته، که حداقل 15 دقیقه طول می کشد، دچار کج خلقی می شوند. حداقل 20 درصد از کودکان 2 ساله روزانه کج خلقی دارند.
کودک در چه سنی باید از عصبانیت دست بردارد؟
اگر کودک مهارت های تنظیم عاطفی خود را توسعه داده باشد، اکثر عصبانیت های وحشتناک دو تایی در حدود چهار پایان می یابد. متأسفانه همه بچه ها نمی توانند این کار را انجام دهند. حتی بزرگسالان نیز اگر در کودکی مهارتهای مقابله را یاد نگرفتهاند، ممکن است دچار عصبانیت یا اپیزودهای انفجاری شوند .
اگر کج خلقی کودک 3 ساله من بدتر شد چه باید بکنم؟
کج خلقی کودک 3 ساله می تواند بدتر شود اگر کودک مهارت های تنظیم هیجانی مناسب را یاد نگرفته باشد، اگر کودک یاد گرفته باشد که تمام روز از عصبانیت کودک نوپا برای رسیدن به خواسته خود استفاده کند، یا اگر کودک هر دو را داشته باشد.
چندین احتمال وجود دارد که برخی از کودکان نتوانند مهارت های تنظیم هیجانی مناسب را بیاموزند.
فقدان یک محیط مثبت یا الگوی نقش یک علت رایج است. تنظیم هیجانی مهارتی نیست که ما با آن متولد شده ایم. انسان ها نمی توانند یاد بگیرند که فقط با تنها ماندن در هنگام عصبانیت کودک نوپا برای گریه کردن، “خود را آرام کنند”. ما باید مهارت های تنظیم هیجانی را به کودکان بیاموزیم .
دلیل دیگر میتواند این باشد که کودک سیستم عصبی واکنشپذیرتری دارد که آرام کردن آن سختتر است، مانند برخی از کودکان مبتلا به ADHD (اختلال نقص توجه و بیش فعالی) یا کودکان اوتیستیک. اگر مشکوک هستید که فرزندتان شرایط خاصی دارد، برای اطلاعات و راهنمایی مناسب با پزشک اطفال مشورت کنید.
والدین همچنین باید مرزها را به طور مداوم رعایت کنند تا از بدتر شدن عصبانیت کودک 3 ساله جلوگیری کنند.
فرزندپروری کار سختی است. گاهی اوقات، ما وسوسه می شویم که «فقط یک بار» تسلیم شویم تا به زندگی خود ادامه دهیم. در برابر وسوسه انجام این کار مقاومت کنید، زیرا این کار باعث می شود کودک شما عصبانیت را با دستیابی به آنچه می خواهد مرتبط کند و منجر به عصبانیت بیشتر شود.
چگونه عصبانیت کودکان نوپا را در عموم متوقف کنیم
متوقف کردن عصبانیت کودک در ملاء عام، مانند خواربارفروشی یا اسباب بازی فروشی، نیازی به برخورد خاصی متفاوت از راهبردهای بالا ندارد. هدف از مدیریت عصبانیت کودک نوپا کمک به کودکان در توسعه مهارت های تنظیم هیجانی است. برای انجام این کار، ما باید الگوهای خوبی در تنظیم خود باشیم. به آنها نشان دهید که می توانیم به جای اینکه از آنها خجالت بکشیم، روی کمک به آنها تمرکز کنیم.
وقتی می دانیم که بهترین کار را برای رشد بچه هایمان انجام می دهیم، هیچ چیزی وجود ندارد که در مورد آن احساس خجالت کنیم. اگر این هیاهو باعث آزار دیگران شود، کودک را به مکان دیگری منتقل می کنم و به کمک آنها برای آرام شدن ادامه می دهم. اگر کسی اظهار نظر قضاوتی می کند، من معمولا لبخند می زنم و کاری را که می دانم برای فرزندم بهترین است انجام می دهم.
آیا نادیده گرفتن عصبانیت های کودک نوپا یک استراتژی خوب است؟
نادیده گرفتن ممکن است پاسخ خوبی باشد وقتی بچه ها عصبانیت های واقعی و غیر عاطفی برای رسیدن به خواسته هایشان دارند.
با این حال، برای اکثر والدین دشوار است که به طور عینی تشخیص دهند که آیا کودک دارای یک عصبانیت غیر عاطفی است یا احساسی.
بسیاری از والدینی که بیش از حد کار می کنند و خسته می شوند، هنگام مواجهه با عصبانیت فرزندانشان، بر احساسات خود غلبه می کنند. این احساسات اغلب بر قضاوت ما تأثیر می گذارد و باعث می شود حتی زمانی که کودک ما را دستکاری نمی کند احساس کنیم که دستکاری شده ایم. تصمیم گیری در مورد اینکه آیا یک کودک واقعاً دچار عصبانیت نرو کوچک است یا خیر، به یک والدین بسیار آرام و روشن نیاز دارد.
علاوه بر این، نادیده گرفتن رفتار کودک نامطلوب است. به کودک یاد نمی دهد که چه کاری باید انجام دهد.
بنابراین، نادیده گرفتن کج خلقی کودک نوپا زمان و مکان خاص خود را دارد اما نباید یک روش پیشرو باشد.
کج خلقی کودکان نوپا: چه زمانی باید نگران بود
آکادمی اطفال آمریکا توصیه می کند که اگر با پزشک اطفال یا پزشک خانواده خود تماس بگیرید:
کج خلقی پس از 4 سالگی بدتر می شود
کودک شما در هنگام کج خلقی شدید به خود یا دیگران آسیب می رساند یا اموال خود را از بین می برد.
هنگام کج خلقی نفس خود را حبس می کند، به خصوص اگر غش کند.
کودک شما همچنین کابوس می بیند، تمرین توالت رفتن را تغییر می دهد، سردرد، معده درد، اضطراب دارد، از خوردن غذا یا رفتن به رختخواب امتناع می کند یا به شما می چسبد.
این به شما مراحلی را برای آرام کردن عصبانیت های کودک نوپا، آموزش خودتنظیمی و ارتقای رشد مغزشان ارائه می دهد.
در این راهنمای عصبانیت کودک نوپا، سه راه اصلی برای جلوگیری از فروپاشی، راهکارهایی برای آرام ماندن والدین و بهترین راه برای مقابله با ضربه زدن را خواهید یافت.
هنگامی که استراتژی های آرام کردن عصبانیت ها را بدانید، دو نفره وحشتناک دیگر وحشتناک نخواهند بود.