معمولاً بین سنین نه تا دوازده سالگی، بچههای ناز و نوازشگر ما که قبلاً علاقه داشتند به دامان ما بیافتند و اسرارشان را با ما به اشتراک بگذارند، ناگهان میخواهند هیچ کاری با ما نداشته باشند. یک کودک در دوران پیش از نوجوانی همان فردی نیست که یک یا دو سال پیش بود. آنها از نظر فیزیکی، شناختی، عاطفی و اجتماعی تغییر کردهاند. آنها در حال توسعه استقلال جدید هستند و حتی ممکن است بخواهند ببینند که تا چه حد میتوانند محدودیتهای تعیین شده توسط والدین را پشت سر بگذارند.
آنچه که آنها ممکن است ندانند این است که همچنان مانند همیشه به شما نیاز دارند، زیرا یک رابطه قوی میان والدین و فرزند در حال حاضر میتواند زمینه را برای یک نوجوانی کمتر آشفته فراهم کند. اما این مسئله آسان نخواهد بود، زیرا شما به عنوان والدین باید به نیاز فرزندتان برای استقلال بیشتر احترام بگذارید تا بتوانید رابطه موفقی با این نسخه “به روز” از فرزندتان ایجاد کنید.
ما از برخی کارشناسان خواستیم تا نکاتی را در مورد والدین ارائه دهند تا به شما کمک کنند کانالهای ارتباطی بین شما و دوران پیش از نوجوانی فرزندتان را باز نگه دارید و به شما کمک کند انتقالی آرامتر به سالهای نوجوانی داشته باشید.
همچنین بخوانید: پرورش استقلال در کودکان: بایدها و نبایدهای والدین در تربیت کودک مستقل
1. احساس طرد شدن از استقلال جدید خود نکنید
به بچههای این سن مناسب است که از والدین خود دور شوند و بیشتر به دوستان اعتماد کنند، اما والدین ممکن است این انزوای پیش نوجوانی را به اشتباه به عنوان عدم علاقه به خودشان تلقی کنند. کاترین اشتاینر آدایر، روانشناس دانشگاه هاروارد، مشاور مدارس و نویسنده کتاب “The Big Disconnect” میگوید: «اغلب والدین تمایل دارند برخی از فواصلی که در این دوره رخ میدهد را به شخصی کرده و آن را به عنوان انتخاب عمدی یا حتی نقض رفتار مخالف تفسیر کنند.»
2. زمان خاصی را با کودک خود اختصاص دهید
لورا کیرمایر، روانشناس بالینی، به درستی اشاره میکند که برقراری ارتباط با نوجوانان پیش از نوجوانی چالشبرانگیز است. برای بهبود رابطه و آموزش مهارتهای بین فردی به فرزندان، میتوانید یک یا دو بار در هفته وقت مخصوصی را برای صحبت یک به یک با آنها در نظر بگیرید. در این زمان، تمام توجه خود را به آنها معطوف کنید و در حین این مکالمه کار دیگری نکنید، به عنوان مثال، پیامک نفرستید.
این روش به شما کمک میکند نه تنها رابطه شما را با فرزندانتان بهبود بخشید، بلکه مهارتهای ارتباطی ضروری را به آنها آموزش میدهید که در آینده بسیار مهم خواهند بود. لورا کیرمایر تأکید میکند: “این زمان با کیفیت واقعاً اساسی است و ممکن است ما آن را نادیده بگیریم زیرا بچههایمان ممکن است بگویند آن را نمیخواهند و عجله کنیم.”
همچنین بخوانید: افسردگی در کودکان و نوجوانان
3. روش غیر مستقیم را امتحان کنید
وقتی کودکان کوچکتر بودند، میتوانستید به سادگی سوالات مستقیمی بپرسید، مثل “مدرسه چطور بود؟” یا “در آزمون چگونه عمل کردی؟” اما اکنون، استفاده از رویکرد مستقیم و بمباران کردن آنها با سؤالات در مورد مدرسه و روزشان ممکن است کارساز نباشد. این ممکن است ناگهان احساس طاقتفرسا و مزاحمت کند و نتایج معکوسی به همراه داشته باشد.
دکتر کیرمایر میگوید که به جای اینکه به شکل مستقیم سؤال کنید، باید خود را به عنوان یک شنونده قرار دهید: “اگر واقعاً بنشینید، بدون سؤال، و فقط گوش دهید، به احتمال زیاد اطلاعات مربوط به خود را به دست خواهید آورد.”
دکتر کیرمایر تأکید میکند که این رویکرد به بچهها این پیام را میدهد که “اینجا جایی است که میتوانند بیایند و صحبت کنند و اجازه دارند هر چیزی را که فکر میکنند یا احساس میکنند بگویند.” گاهی اوقات میتوانید کمک کنید و راهنمایی کنید، اما سعی نکنید وارد عمل شوید و همه مشکلات آنها را حل کنید. در برخی مواقع، شما فقط آنجا خواهید بود تا با تلاشها و سختیهایی که آنها از سر میگذرانند همدلی کنید.
4. بیش از حد قضاوت کننده نباشید
دکتر Steiner-Adair توصیه میکند: “در این سن، فرزندان شما بسیار زیرکانه شما را مشاهده میکنند تا بشنوند که شما چقدر قضاوتکننده هستید.” او میافزاید: “آنها از نحوه صحبتهای شما درباره فرزندان دیگران، به ویژه کودکانی که ممکن است دچار مشکل شوند، الهام میگیرند – به عنوان مثال، چگونگی لباسپوشی دختری یا اخلاق یک پسر. آنها در حال مشاهده هستند و تصمیم میگیرند که آیا شما تند یا انتقادی یا قضاوتکننده هستید یا خیر.”
او به عنوان مثال پدر و مادری را میآورد که ممکن است بگویند: “باورم نمیشود که این عکس را در فیسبوک پست کردهاند! اگر ما جای پدر و مادر آنها بودیم، مایه خرسندی میشدیم.” یا “باورم نمیشود که آن ویدیوی YouTube را به اطراف فرستادند!” این اظهار نظرها درباره رفتارهایی هستند که نیاز به توجه دارند، اما اگر شدت و سختی قضاوت زیاد باشد، ممکن است به نتایج معکوس منجر شود.
همچنین بخوانید: مهارت های مقابله ای برای نوجوانان برای توسعه تاب آوری
5. مراقب آنچه به آنها تماشا می کنند باشید.
در دوران راهنمایی، تماشای چیزهایی که فرزندتان میخواهد تماشا کند و اینکه بتواند به آن بخندد و در مورد آن صحبت کند، یک راه مهم برای برقراری ارتباط و بحث در مورد موضوعاتی است که در غیر این صورت تابو میشوند. دکتر Steiner-Adair میگوید: “در نقد ارزشها، خیلی شدید نباشید.”
او افزوده: “وظیفهی ما به عنوان والدین این است که به پسران و دختران کمک کنیم تا بفهمند چگونه رسانهها کد جنسیت را القا میکنند – رگبار پیامهای فرهنگی که به بچهها میگویند پسر یا دختر بودن «به چه معناست» – و به آنها کمک کنیم شناسایی کنند که چگونه قدم بردارند و از طنز استفاده کنند.”
6. از شروع گفتگو در مورد رابطه جنسی و مواد مخدر نترسید
واقعیت تلخ این است که بچهها به معمول از سن 9 یا 10 سالگی شروع به آزمایش مواد مخدر و الکل میکنند. به نقل از دکتر کیرمایر، رشد جنسی بخش مهمی از این سن است. او توصیه میکند که اطلاعات و منابعی در مورد تمایلات جنسی بدون فشار و ترتیب یک “گفتوگو” را در اختیار همسرتان قرار دهید.
او کتابهایی مانند “کتاب بدن پسر” نوشتهٔ کلی دانهام و برای دختران “مراقبت و نگهداری از تو” نوشتهٔ والاری شفر را برای معرفی رشد جنسی و ده موضوع که والدین باید با فرزندان خود در مورد مواد مخدر داشته باشند، توصیه میکند.
او میافزاید: “آنها از طریق گروه همسالان خود در معرض این موارد قرار خواهند گرفت.” شما میخواهید اطلاعات دقیقی را به آنها ارائه دهید، اما میخواهید این کار را به گونهای انجام دهید که طاقتفرسا نباشد. بگذارید کتاب را در قفسه کتابخود داشته باشند تا بتوانند آن را بخوانند و با سؤالات به شما مراجعه کنند. کتاب “The Big Disconnect” نوشتهٔ دکتر Steiner-Adair همچنین فیلمنامهها و توصیههایی درباره نحوه صحبت کردن با فرزندانتان در مورد رابطه جنسی ارائه میدهد.
7. بیش از حد واکنش نشان ندهید
دکتر Steiner-Adair هشدار میدهد که مادر یا پدری نباشید که در شرایط بد، اوضاع را بدتر میکند. او این مثال را میآورد: “فرزند شما گریه میکند. آنها به یک خوابگاه دعوت نشده بودند. آنها عکس آن را در اینستاگرام یا اسنپ چت میبینند. پدر و مادر میگوید: ‘اوه خدای من، باورم نمیشود که شما دعوت نشده اید! این وحشتناک است! میخواهم به مادر زنگ بزنم.'” والد دیوانه این درام را تقویت میکند و روی شعله بیش از حد واکنشی کودک پیش از نوجوانی سوخت میاندازد. این واکنشها بچههایشان را بیشتر ناراحت میکنند.
8. “بی خبر” نیز نباشید
دکتر Steiner-Adair همچنان توصیه میکند: از طرف دیگر، والدینی نباشید که “فقط مسائل را نادیده بگیرند”. شما این خطر را دارید که برای بچهها غافل یا بیتوجه به نظر بیایید.
هنگامی که یک نوجوان در حال مصرف الکل باشد، والدین بیاطلاع ممکن است بگویند: “اوه، این فقط بچهها در یک مهمانی کلاس دهم مست میشوند.” بنابراین بچهها ممکن است ببینند که خواهر و برادرهای بزرگترشان در حال فرار از همه چیز بدون عواقب هستند و فکر کنند: “عالی، چرا به آنها چیزی بگویم؟” چرا باید به آنها مراجعه کنم؟”
9. ورزش را برای دختران تشویق کنید
عزت نفس دختران در سن 9 سالگی به اوج خود میرسد و سپس از آنجا کاسته میشود، اما تحقیقات نشان میدهد که دخترانی که در تیمهای ورزشی شرکت میکنند، عزت نفس بالاتری دارند. همچنین دختران تیمهای ورزشی از نظر تحصیلی بهتر عمل میکنند و مشکلات کمتری در تصویر بدنی دارند.
Anea Bogue، خالق برنامهی توانمندسازی دختران به نام REALgirl، تأکید میکند: “بر اساس تجربه من، رابطه بسیار مشترکی بین دخترانی که در ورزشهای گروهی شرکت میکنند و دخترانی که دچار کمبود اعتماد به نفس هستند وجود دارد، زیرا آنها به خود و دیگران نگاه میکنند. دختران بخاطر ارزشهای خود، نباید به پسران برای تأیید اعتبار نگاه کنند.”
مقاله چگونه اعتماد به نفس کودکمان را افزایش دهیم؟ را بخوانید.
10. جنبه عاطفی پسر خود را پرورش دهید
دکتر Steiner-Adair تأکید دارد: “یکی از چالشهایی که در سنین نوجوانی برای پسران پیش میآید، پیامهای فرهنگی هستند که قدرت عشق، دوستی و روابط واقعی را در آنها ضعیف میکنند. آنها ممکن است بگویند که هر چیزی که به احساسات واقعی، مانند عشق، اندوه و آسیبپذیری، مرتبط باشد، به نظر دخترانه میآید و این یک نکته منفی است. به همین دلیل، والدین حداقل باید تلاش کنند تا پسران را تشویق کنند که احساسات خود را به خانه بیاورند و در عین حال بپذیرند که این ویژگیها ممکن است در محیط مدرسه به خوبی پذیرفته نشوند.”
آنچه باید درباره آموزش احساسات به کودکان بدانید! مطالعه کنید.
دکتر Steiner-Adair میگوید: «میتوانید به پسرتان بگویید که وقتی ۱۵ یا ۱۶ سالگی میشود و دوست دختر میخواهد، این مسئله واقعا به او کمک خواهد کرد.» یافتن تعادل مناسب با فرزندتان احتمالاً یکی از دشوارترین وظایف والدین است. این کار نیازمند آزمون و خطا است، اما حفظ کانالهای ارتباطی در این سنین ارزش ویژهای دارد که باید از آن استفاده کنید. اگر قبل از دوران نوجوانی اعتماد به نوجوانان داشته باشید، میتوانید برای آنها یک فضای امن برای بازگشت فراهم کنید، بدون اینکه اهمیتی به آنچه در دنیای جدیدشان رخ میدهد بدهید. این کار، زمینه را برای یک نوجوانی آرامتر فراهم میکند.
همچنین بخوانید: 7 روش قدرتمند برای ارتقای رشد عاطفی اجتماعی کودکان