وقتی که از پیادهروی به خانه میآیید و به کودک نوپایتان میگویید: «باشه، وقت آن است که کفشهایت را کنار بگذاری»، این به نظر میرسد که خیلی ساده است، درست است؟ اما اگر دو ساله باشید، این تبدیل به یک مسئله معقول برای ارتباط میان شما و کودکتان میشود.
ارتباط با کودکان نوپا یک زبان خاص خودش را دارد، یک زبان که همیشه برای والدین شهودی نیست. از کارشناسان ما پرسیدیم که والدین چه کاری میتوانند انجام دهند تا بتوانند با کودکان نوپای خود به صورت موثرتر و کمتر دردسرساز ارتباط برقرار کنند. بهعنوان یک مادر با یک کودک تقریباً سه ساله، من تمایل داشتم که بفهمم که چگونه میتوانم به حرفهای کودکم گوش دهم.
دستورات واضح بدهید
لورا فیلیپس، روانشناس کودک در موسسه ذهن کودک، توضیح میدهد که هنگامی که با کودکان نوپای صحبت میکنید، نحوه برقراری ارتباط شما به همان اندازه مهم است که میخواهید بگویید. هرچه جهتها واضحتر باشند، احتمال بیشتری برای رسیدن به نتیجه دلخواه وجود دارد.
دکتر فیلیپس تأکید میکند: “زمانی که دستورالعمل میدهید، دقیق باشید و تصور نکنید که بچهها میدانند در مورد چه چیزی صحبت میکنید، حتی اگر برای شما واضح به نظر برسد. برای ما ممکن است بدیهی به نظر برسد که “کفشهای خود را کنار بگذارید” به این معنی است: کفشهای خود را درآورید و در کمد بگذارید. اما برای کودک نوپایی که فاقد دانش (یا دامنه توجه) برای پر کردن مراحل است، جهت میتواند گیجکننده باشد. کودکان نوپا همچنین به راحتی حواسشان پرت میشود و ممکن است تحت تأثیر مجموعهای از دستورالعملها قرار بگیرند، که باعث میشود که آنها کمتر به صورت خودجوش کار را انجام دهند.
اگر از کودک نوپایتان برای تمیز کردن کمک میخواهید، ممکن است وسوسه شوید که بگویید: “زمان تمیز کردن فرا رسیده است. باید اسباببازیهایتان را بردارید و کنار بگذارید.” در عوض، سعی کنید دستورالعملها را به درخواستهای کوچکتر تقسیم کنید و اطمینان حاصل کنید که در طول مسیر زمانی که بچهها هر کاری از آنها خواسته میشود، تقویت مثبت ارائه دهید. به عنوان مثال: “خوب! لطفاً بلوکها را بردارید و در کیسه بگذارید.” و بعد که تمام شد: “عالی! حالا آن کتاب سبز رنگ را بردارید و دوباره در قفسه بگذارید.”
به احساسات آنها برچسب بزنید و اعتبار دهید
به عنوان یک قاعده کلی، کودکان نوپا کنترل زیادی بر زندگی خود ندارند، و این در واقعیت خوب است. اگر کودکان همه چیز را کنترل میکردند، دنیا شبیه به یک فیلم گودزیلا میشد. اما همانطور که مغز آنها رشد میکند و آنها مستقلتر میشوند، این عدم استقلال ممکن است باعث اصطکاک شود. تمایلات و احساسات کودکان واقعی و معتبر است، حتی اگر (به طور بدیهی) همیشه نتوانید اجازه دهید آنها به راه خود برسند.
وقتی بچهها ناراحت میشوند، برای هر دلیلی که میتواند قابل درک باشد، مثل زخم شدن در زانو، از دست دادن یک اسباببازی مورد علاقه، یا حتی اگر چیزی به نظر ما مسخره بیاید، باید به یاد داشته باشیم که کودکان نوپا همانطور که بزرگترها هستند، مردمی هستند. آنها افرادی کوچک و دوستداشتنی هستند، احساسات آنها گاهی غیرمنطقی به نظر برسد، اما همچنان انسان هستند. برای یک کودکی که تازه دارد یاد میگیرد دنیا را درک کند، تجربیات و احساساتی که برمیانگیزد به همان شدت و اهمیتی است که برای یک بزرگتر هم دارد.
دکتر فیلیپس میگوید: «کودکان باید بدانند که شما احساسات آنها را جدی میگیرید. بنابراین واقعاً به برچسب زدن و تأیید احساسات کودکان کمک میکند.» این ممکن است به سادگی باشد، مثلاً: «میدانم که شما الان آن کوکی را میخواهید. میتوانم ببینم که خیلی هیجانزدهای.» او میگوید که به فرزندتان نشان دهید که احساساتش را جدی میگیرید و به او کمک میکنید تا کلمات را با احساساتش بیان کند. این میتواند به کاهش احتمال عصبانیتهای آنها کمک کرده و او را در بیان بهتر احساساتش راحتتر کند.
همچنین بخوانید:رشد اولیه مغز در کودکان چگونه است؟
انتخاب ها را ارائه دهید
دکتر فیلیپس تأکید میکند که برای احترام به استقلال رشد کودکان نوپا، به جای فراهم کردن قوانین و مقررات سخت و سنگین، میتوانیم از انتخابها و اراده فرزندانمان حمایت کنیم. این روش به کودکان کمک میکند تا مهارتهای تصمیمگیری و انتخاب بهتری را توسعه دهند. به تمثالهایی که ایشان ارائه داده است، اضافه میکنیم:
- 1. در زمان برای لباس پوشیدن:
میتوانید به کودکان خود انتخاب بین دو گزینه بدهید، مانند “آیا میخواهی شلوار جین بپوشی یا شلوار اسپرت؟” - 2. در زمان غذا خوردن:
اگر کودکان لجبازی کنند، میتوانید به آنها گزینههای دیگری ارائه دهید، مانند “خب، اگر نمیخواهید کره بخورید، میتوانید تعدادی انگور یا پیاز بخورید.” - 3. در مورد وقت خواب رفتن:
به کودکان این امکان را بدهید که بین دو زمان خواب انتخاب کنند. به عنوان مثال، میتوانید بپرسید: “آیا میخواهید ساعت 8 شب بخوابید یا 8:30؟” به این ترتیب، آنها احساس میکنند که در تصمیمگیری نقش دارند و این میتواند به ترتیب خوابگذاری آنها کمک کند.
دکتر فیلیپس همچنین تأکید میکند که در برخی موارد، به اراده فرزندانمان اجازه دهیم و به آنها اعتماد کنیم. این کمک میکند تا اوقاتی که مسائل مهمی در معرض است، بتوانیم بچهها را برای تصمیمگیری مستقل آماده کنیم. به عنوان مثال، اگر فرزندتان میخواهد یک کاری انجام دهد که شما به عنوان والدین به آن مخالفت دارید، میتوانید به او بگویید: “نبردهای خود را انتخاب کنید. گاهی اوقات، ما به عنوان پدر و مادر دوست داریم چیزی اتفاق بیفتد، اما نیازی به آن نداریم.” این نشان میدهد که شما به اراده و تصمیمات فرزندتان احترام میگذارید و او را به تصمیمگیری مستقل تشویق میکنید.
مقاله پرورش استقلال در کودکان: بایدها و نبایدهای والدین در تربیت کودک مستقل را بخوانید.
آن را ثابت نگه دارید
کودکان نوپا تکرار را دوست دارند، تماشا کردن یک چیز را تا حد بارها و بارها تکرار میکنند، یا از شما درخواست میکنند که یک کتاب مورد علاقه خود را دوباره و دوباره بخوانید، یا حتی از شما میخواهند که یک آهنگ را “دوباره” بشنوند! اگرچه این ممکن است برای والدین به عنوان یک وظیفه آزاردهنده به نظر برسد، اما تکرار به کودکان کمک میکند تا یاد بگیرند، اطلاعات را جذب کنند و دنیا را درک کنند.
به تعبیر دکتر سوس، این به این معناست که والدین باید آنچه را که ما میگوییم و منظور ما را بیان کنند. لوین توضیح میدهد: “مهم است که پیروی از آنچه گفته میشود توسط همه انجام شود و واضح باشد. مثلاً وقتی میگوییم «این آخرین کتاب است»، واقعاً باید آخرین کتاب باشد.
زمانی که همه اعضای خانواده از یک کتاب راهنما پیروی میکنند، زبان منسجم بهترین کار را دارد. والدین باید مطمئن شوند که در مورد زبان و قوانین در یک صفحه هستند – یعنی “پنج دقیقه دیگر” باید به معنای پنج دقیقه بیشتر باشد، صرف نظر از اینکه چه کسی آن را میگوید.
لوین همچنین توصیه میکند که زبانی که در خانه استفاده میکنید را با سایر مراقبان، از جمله پرستار بچه، پدربزرگ و مادربزرگ یا حتی معلم فرزندتان، به اشتراک بگذارید، بهویژه اگر رفتار خاصی (مانند کتک زدن، تمیز نکردن یا به نوبت گرفتن) در خانه وجود داشته باشد. او میگوید: “گفتن «هی، این چیزی است که ما در خانه میگوییم وقتی این رفتار ظاهر میشود»، میتواند به تأکید بر قوانین و ارزشهایی که میخواهید با آنها ارتباط برقرار کنید، حتی اگر آنجا نیستید، کمک کند. (مقاله کتک زدن کودک پیشنهاد میکنم بخوانید.)
توجه مثبت
والدینی با چهرههای سرخ که فریاد میزنند “همین الان بس کن!” ممکن است کاملاً شبیه کسی نباشند که به خوشحالی فرزندان خود در آغوش گرفتن و تمجید میکنند، اما برای یک کودک نوپا توجه، توجه است. وقتی بچهها بد رفتار میکنند، نشان ندادن ناامیدی (کاملاً منطقی) دشوار است: “هی! بدون پرتاب!” اما وقتی والدین واکنشهای بزرگی به رفتارهای بد نشان میدهند، ممکن است به طور ناخودآگاه به بچهها انگیزه دهند که به رفتار خود ادامه دهند.
دکتر فیلیپس تاکید میکند که به عنوان والدین، ما اغلب به رفتارهایی که نمیخواهیم ببینیم توجه زیادی میکنیم. اما به جای اینکه فقط به منفیها تمرکز کنیم، والدین باید بر ستایش رفتارهایی که میخواهیم تمرکز کنند و سعی کنند بچهها را به اقدامات مناسبتری هدایت کنند.
به عنوان مثال، دکتر فیلیپس میگوید: “اگر بچهای روی دیوار نقاشی میکشد، به جای فریاد زدن “روی دیوارها رنگ نکنید!”، سعی کنید به کودک نوپای خود بگویید که میخواهید چه کاری انجام دهد، مانند “لطفاً روی این تکه کاغذ رنگ کنید” و وقتی کاری را که شما خواستهاید انجام میدهد، تحسین کنید.
توجه مثبت به رفتارهای مطلوب (مانند گوش دادن) به تقویت آنها کمک میکند و رفتارهای نامطلوب (مانند مالیدن ماست روی فرش) را کمتر جذاب میکند. به این ترتیب، میتوان به کودکان کمک کرد تا رفتارهای مثبت و مطلوبتری را پذیرفته و تقلید کنند.
همچنین بخوانید: چگونه به کودکی که برای انجام هر کاری بی انگیزه است، انگیزه دهیم؟
در مورد ایمنی دقیق باشید
تکرار، ثبات و وضوح در شرایطی که ابهام وجود ندارد، امری بسیار حیاتی است. انجام برخی از آمادگیها و تعلیمات در لحظاتی که همه چیز آرام و فرصت مناسبی برای آموزش وجود دارد، میتواند به شدت مفید باشد. از بچههایی که به طور شفاهی میتوانند دستورات را تکرار کنند خواهش کنید تا دستورات مهم را برای شما تکرار کنند و هنگامی که آنها این کار را انجام میدهند، آنها را تحسین کنید. این کمک به تقویت پیام و دستورات مورد نظر شما میآید.
به عنوان مثال، قبل از رفتن به پارک، میتوانید بپرسید: “خوب، آیا یادتان هست چه کاری قبل از عبور از خیابان باید انجام دهید؟” و از فرزندتان بخواهید که با “دستم را بگیر” پاسخ دهد.
همچنین در اینجا مهم است که از زبان واضح و مخصوص موقعیت استفاده کنید. به عنوان مثال، اگر فرزند شما در نزدیکی خیابان باشد، به جای استفاده از “ایست!” که کلمهای است که بسیاری از کودکان نوپا در روزهای متعدد میشنوند و به آن عادت کردهاند، میتوانید از “در پیادهرو بمانید” استفاده کنید. همچنین اگر چیزی خطرناک یا تیز باشد، به جای استفاده از عبارت “به آن دست نزنید”، از “خطرناک! دست نزنید” استفاده کنید. این به کودکان کمک میکند تا پیامها و دستورات شما را با دقت و وضوح بیشتری درک کنند.
در مواقعی که نیاز دارید فضا بگیرید
بهعنوان مادر یک کودک نوپا، میفهمم که حتی بهترین استراتژیها نیز به سرعت ناکام میشوند، زمانی که کودک در حالت بد حضور دارد. وقتی کودکان (و والدین) آرام و پذیرا هستند، وقتی کودک نوپا در حال ذوب شدن است و صبر شما به یک نخ آویزان است، به سختی میتوان به آنها پایبند بود. به عبارت دکتر فیلیپس عبارتی اضافه کرد: “در این شرایط، بهتر است که عقبنشینی کنید یا حتی قبل از بازگشت به بازی، کمی استراحت کنید و نفس بکشید.” او تاکید دارد که “لحظههایی که کودکان یا والدین یا هر دو ناراحت هستند، زمان مناسبی برای ارائه نظرات شما نیست.”
کمی به خودت لطف کن
گفته میشود، زمانهایی وجود دارد که شما خونسردی خود را از دست میدهید. این اتفاق که همهی ما انجام میدهیم و هیچ کس به آن افتخار نمیبرد. اما به جای اینکه خودتان را به چالش بکشید، آن را به عنوان فرصتی برای الگوبرداری از مهارتهای مقابله مثبت در نظر بگیرید.
دکتر فیلیپس میگوید: “والدین اشتباه میکنند، اما آن لحظات نه چندان غرورآفرین والدین در واقع میتواند فرصتهایی برای الگوسازی مهارتهای عاطفی مهم باشد. او میگوید: “شاید ناامید شدید و به فرزندتان ضربه زدید، میتوانید کمی به عقب برگردید و بگویید، ‘میدانی چیست؟ چند وقت پیش اشتباه کردم و احساس ناامیدی میکردم و کمی با صدای بلند صحبت کردم و متاسفم.’ تصدیق اشتباهات و جبران آن راهی عالی برای نشان دادن رفتار شما به فرزندان است.”