مقالات روانشناسی

احترام چیست؟ تعریف برای کودکان و 6 روش بسیار موثر برای آموزش

احترام، تحسین کردن یا نگاه کردن به کسی است، زیرا آن شخص کار خارق العاده ای انجام داده یا توانایی های چشمگیری دارد. این همچنین عمل توجه یا نشان دادن مراقبت است.
شما در یک رستوران هستید. زنی که پشت میز کناری نشسته بود انگشتانش را فشرد و سر گارسون فریاد زد:

«هی، ظرف اشتباهی آوردی. چرا گوش نمیدی؟ حالا برو ظرف مناسب را برای من بیاور. اکنون.”

در مورد این شخص چه فکری می کنید؟
من شما را نمی دانم، اما من فکر می کنم که او بسیار بی ادب و بی احترامی می کند . چرا فکر می کند حق دارد اینطور با او صحبت کند؟
اکثر افرادی که من می شناسم چنین کاری را با دیگران انجام نمی دهند، چه دوستانشان باشد و چه کسی که نمی شناسند. با این حال، برخی احساس می کنند کاملاً حق دارند با فرزندان خود به این شکل صحبت کنند. مادری به پسرش ضربه می زند،

04
03
01
02
مشاوره آنلاین با بهترین متخصصان روانشناسی و روانپزشکی

“هی، من به شما گفتم که این کار را نکنید. چرا گوش نمیدی؟ برو تایم اوت بگیر اکنون.”

کنایه را در این دو مثال ببینید؟ چرا این تفاوت بزرگ در نحوه رفتار ما با دیگران در مقایسه با رفتار ما با فرزندانمان وجود دارد؟
بنابراین، معنای احترام عمیق‌تر از گفتن «بله، آقا»، «بله، خانم» یا مطیع بودن است.
احساس احترام باید از درون نشات بگیرد و شما نمی توانید کسی را مجبور کنید که به شما احترام بگذارد.
تعریف احترام برای بچه ها آسان است. اما توضیح دادن احترام به یک کودک بیش از گفتن تعریف آن به آنهاست.
ما نمی توانیم احترام را با بی احترامی به فرزندانمان بیاموزیم .

چگونه به کودکان احترام بگذاریم

در اینجا 6 کاری وجود دارد که می توانید انجام دهید تا بچه ها به والدین گوش دهند و به آنها احترام بگذارند.

1. آرام بمانید و زمانی که فکر می کنید فرزندتان بی احترامی می کند واکنش بیش از حد نشان ندهید

میخواهید در مورد احترام چیست؟ تعریف برای کودکان و 6 روش بسیار موثر برای آموزش مشاوره داشته باشید؟
همین حالا مشاوره بگیر

روز قبل دخترم داشت کلوچه می خورد و می خواست وارد اتاق من شود. در حالی که هر لقمه ای را می خورد، خرده هایی از دهانش بیرون می آمد. به او گفتم با کلوچه ها وارد اتاق من نشود.من این درخواست را در هر قدمی که او در راه پله 14 پله برمی داشت تکرار می کردم. یک بار دیگر وقتی او در خانه من بود این را گفتم. او به آن توجهی نکرد و در حالی که کلوچه در دست داشت و خرده هایی روی زمین من بود وارد اتاق من شد.من عصبانی بودم. من منفجر شدم و فریاد زدم: “نشنیدی که ازت خواستم با کلوچه وارد نشی؟”به من نگاه کرد و برگشت و از اتاقم خارج شد.پس درس چیست؟
این فریاد زدن و فقط فریاد زدن با بچه هایی که گوش نمی دهند کار می کند، درست است؟اشتباه .
او به من گوش نمی داد زیرا نمی توانست به من گوش دهد. من جلوی او نبودم، تماس چشمی برقرار می کردم و مطمئن می شدم که به حرف های من توجه می کند.
در عوض، من فقط پشت میزم نشستم و دستورم را فریاد زدم در حالی که او کاملاً غرق در مزه کردن کلوچه های خوشمزه بود. هر تمرکزی که باقی مانده بود صرف اطمینان از اینکه او از پله ها نیفتاده بود.
تا اینکه وارد اتاق شد و من را دید نمی توانست به من توجه کند.
با این حال، از منظر من، فکر می‌کردم که او تمام حرف‌های من را می‌شنود، اما من را نادیده می‌گیرد. فکر می کردم او عمداً به من و درخواست من بی احترامی می کند.
بنابراین من عصبانی بودم. احساسات من را فرا گرفت. به جای اینکه ببینم چرا اینطور رفتار کرد، سرش داد زدم.
داشتم بهش بی احترامی میکردم از اتاقی دیگر برایش فریاد می زدم، بی توجه به اینکه کار او را قطع می کنم یا نه و زمانی که او انتظارات من را برآورده نکرد، با او رفتار بی ادبانه ای کردم.
به او نشان دادم که فقط به نیازهای خودم اهمیت می دهم. من به او نشان دادم که وقتی ناامید هستید، می توانید بی ادب و بی احترامی کنید. این پیام اشتباه بود. مثالی از بی احترامی به او نشان دادم.
من الگوی خوبی در داشتن همدلی و خویشتن داری نبودم. من مطمئناً نمونه خوبی برای احترام نبودم.
مسلماً، اغلب موقعیت‌هایی پیش می‌آید که بچه‌های بی‌احترامی کارهای ظالمانه یا بی‌احترامی انجام می‌دهند، اما ممکن است به این دلیل باشد که در آن سن چیز بهتری نمی‌دانند یا نشانه‌ای را از دست می‌دهند.
اینجاست که ما والدین وارد می شویم تا به آنها آموزش دهیم. آموزش احترام به کودکان را نمی توان با روشی غیر محترمانه انجام داد.
برای آموزش احترام، ابتدا باید آرام بمانیم و کنترل داشته باشیم. مشخص کنید که آیا این یک موقعیت واقعی “بی احترامی”، یک سوء تفاهم، یک عصبانیت بی نظم کودک نوپا یا صرفاً به این دلیل است که کودک واکنش مناسب را در چنین موقعیتی نیاموخته است.

پیشنهاد میکنم مقاله “ چطور احترام گذاشتن به والدین را به کودکان آموزش دهیم؟ ” را بخونید.

2. شناسایی علت بی احترامی و تمرکز بر آموزش جایگزین های حل مسئله

وقتی واقعاً مورد بی احترامی قرار می‌گیریم، به جای اینکه به کودک بگوییم «تو داری بی احترامی می‌کنی»، باید به شرایط توجه کنیم.از فرزندتان بپرسید که چرا اینطور رفتار می کند.
آخر هفته گذشته، کودک تقریباً 4.5 ساله من سرانجام به یک “نقطه عطف” بزرگ دست یافت. او مرا مامان بد خطاب کرد .
او هرگز قبل از این به من زنگ نزده بود. ما هرگز او را دختر بد خطاب نکرده بودیم. بنابراین او یاد نگرفت که این را بگوید تا اینکه اخیراً از دوستانش شنید.
برای اکثر والدین، گفتن این حرف برای کودک بسیار بی احترامی است.
به طور موجه، بسیاری از آنها ناراحت یا عصبانی می شوند. آنها پاسخ می‌دادند: «چطور جرات می‌کنی! شما اجازه ندارید با من اینطور صحبت کنید. من مادر/پدر تو هستم!»
این والدین ناراحت هستند. آنها را نام می برند و صدمه دیده اند. ممکن است این کلمات را نشانه هایی بدانید که فرزندتان به شما احترام نمی گذارد.

اما قصد کودک از این حرف چیست؟

معمولاً بدخواهانه نیست زیرا بچه ها (و بزرگسالان) نمی توانند وقتی عصبانی هستند درست فکر کنند . آنها صرفاً می‌خواهند برای محافظت از خود با هم مبارزه کنند. در این مورد از کلمات آزاردهنده استفاده می کنند.
از دخترم پرسیدم: «چرا این حرف را زدی؟ آیا به این دلیل بود که شما عصبانی بودید؟» او سرش را تکان داد.
«آیا عصبانی بودی چون اجازه ندادم کلوچه های بیشتری بخوری؟» دوباره سرش را تکان داد. من هم به نشانه دلسوزی سری تکان دادم. با تصدیق من، می‌توانستم ببینم که خشم او شروع به از بین رفتن کرد.
“خب، می فهمم که ناراحتی. اما این به این معنی نیست که من مادر بدی هستم. اگر بچه‌های دیگر به خاطر کاری که انجام داده‌اید از دست شما عصبانی باشند، آیا این شما را دختر بدی می‌کند؟» با قاطعیت سرش را تکان داد.
“خوب، پس تو دختر بدی نیستی چون دیگران ناراحت هستند. پس من مادر بدی نیستم چون تو عصبانی هستی، درست است؟» او به آرامی سر تکان داد، انگار سعی می کرد حرف های من را جذب کند.
در آن مرحله، من به رفع نیازهای او ادامه دادم.
او عصبانی بود زیرا نیازهایش برآورده نشد. از او خواستم به جای نام بردن از من، به راه‌های دیگری فکر کند تا آنچه را که نیاز دارد به دست آورد. به او توضیح دادم که آزار رساندن به دیگران از این طریق نمی تواند خشم او را کاهش دهد یا مشکلش را حل کند.
با نام بردن و بیان احساسات فرزندم به او کمک کردم تا بفهمد عصبانیتش از کجا آمده است، واژگانی را برای توصیف احساساتش به او آموزش دادم و ابزارهایی را برای حل مشکلات به او دادم. همچنین به او نشان دادم که حتی در موقعیت‌های درگیری، می‌توانید آرام بمانید، هوشیار باشید و محترمانه پاسخ دهید.
اختلاف می تواند بدون بی احترامی رخ دهد .
آیا این خیلی بهتر از این نیست که فریاد بزنی “چطور جرات داری!” که فقط به نیازهای خود والدین برای احساس احترام می پردازد؟

3. ابتدا با احترام گذاشتن به فرزندان خود، نحوه احترام گذاشتن را مدل کنید

چه راهی برای آموزش رفتار بهتر از الگوبرداری از رفتاری که می خواهید آموزش دهید؟
به آنها نشان دهید که چگونه با احترام به آنها احترام بگذارند. منظورم این نیست که آنها را آقا یا خانم صدا کنیم یا به آنها تعظیم کنیم. فقط با فرزندتان به عنوان فردی رفتار کنید که با بزرگسالان دیگر رفتار می کنید.


به عنوان مثال، به ترجیحات آنها احترام بگذارید.
من شنیده ام که پدری سر پسرش فریاد می زند که اولاً قبل از کراست، داخل پای را خورد، زیرا این روش اشتباهی برای خوردن پای بود. داستان واقعی.
این مضحک است که چگونه برخی از والدین خواهان کنترل کامل بر رفتار و ترجیحات فرزند خود هستند. بسیاری از ما اینقدر افراطی نیستیم، اما همچنان برخی از انواع مختلف پلیس ترجیحی را انجام می دهیم. اما اگر می خواهید فرزندتان به شما احترام بگذارد، با احترام به انتخاب های او شروع کنید .
هر کسی ترجیحات خود را دارد.
آنقدر که می خواهم کوچولویم یک مینی من باشد و همان کارهایی را که من انجام می دهم دوست داشته باشد، او نیست . فرزند من علاقه خود را دارد.
اگر از آنچه او می خواهد خوشم نیامد، دلیل خود را توضیح خواهم داد. اما در نهایت، او باید یاد بگیرد که برای خودش تصمیم بگیرد. تا زمانی که انتخاب او برای ایمنی یا سلامتی خطرناک نباشد، از نظر مالی (بیش از حد) مصرف کننده نباشد، و به دیگران آسیب نرساند، آن را ارج می نهم.
به همین دلیل است که به او اجازه می‌دهم در مواردی مانند لباس‌های خودش انتخاب کند. او اغلب با پوشیدن جوراب های نامتناسب، لباس خواب زیر لباس، پیراهن زیر/روی لباس و غیره به پیش دبستانی می رود.
هر فردی حق دارد مستقل فکر کند و چیزهای مختلف را دوست داشته باشد. که باید شامل کودکان نیز شود.
وقتی تفاوت های کودکان پذیرفته می شود، احساس می کنند شنیده می شوند و مورد احترام قرار می گیرند.
آنها به طور مستقیم می بینند که چگونه با دیگرانی که نظرات متفاوتی دارند، رفتار کنند. آنها یاد می گیرند که با وجود تفاوت ها باید به مردم احترام بگذارند.
وقتی سال های نوجوانی فرا می رسد، این درک و تحمل تفاوت ها این است که چگونه نوجوان خود را وادار به احترام به شما کنید. آن وقت است که هرچه مامان و بابا می گویند برایشان احمقانه به نظر می رسد. شما می خواهید نوجوانتان بداند که چگونه تفاوت ها را تحمل کند و همچنان به شما احترام بگذارد و از شما قدردانی کند!

همچنین ببینید: چرا دوره ی نوجوانی اهمیت دارد؟

4. از نظم و انضباط محبت آمیز و محکم برای آموزش استفاده کنید نه تنبیه

انضباط به معنای آموزش دادن یا آموزش دادن است. انضباط به معنای تنبیه نیست . لازم نیست مجازات باشد. در واقع، مطالعات نشان داده اند که  نظم و انضباط مثبت بسیار موثرتر و طولانی تر از استراتژی های تنبیهی است.
اگر وقتی بچه‌هایمان کار اشتباهی انجام داده‌اند، با لحن تهدیدآمیز یا سخت‌گیرانه تنبیه می‌کنیم، به آنها نشان می‌دهیم که چگونه با کسانی که مرتکب اشتباه می‌شوند، بی‌رحمانه و خشن رفتار کنند.
چه کسی اشتباه نمی کند؟
تصور کنید اشتباه احمقانه ای در محل کارتان مرتکب شده اید و رئیس به شیوه ای تحقیر آمیز با شما صحبت می کند. این باید احساس بدی داشته باشد، درست است؟ بنابراین آیا هیچ کدام از ما برای این رئیس احترام بیشتری قائل هستیم؟ نه، درسته؟
در مورد بچه ها هم همینطور. خشن بودن یا استفاده از مجازات تنبیهی باعث احترام ما نخواهد شد .
اما نظم و انضباط مثبت با «نرم» یا سهل‌انگیز بودن متفاوت است . هنگام انضباط می توان در عین حال محکم و مهربان بود. تعیین مرزهای محکم و پایبندی به آنها، کلیدهای نظم و انضباط موفق است .

5. برای کسب احترام احترام قائل شوید

فرزندپروری یکی از سخت ترین شغل های دنیاست. والدین تلاش، زمان و پول زیادی را صرف مراقبت از فرزندان خود می کنند. کل زندگی آنها تغییر کرد و از همان لحظه ای که به دنیا آمدند حول محور فرزندانشان می چرخید. طبیعی است که ما از بچه ها انتظار  احترام به والدین خود را داشته باشیم.
اما بچه های کوچک همه اینها را نمی فهمند. و انصافاً آنها از ما این همه را نخواستند ! تصمیم گرفتیم این مسئولیت ها را بر عهده بگیریم.
تصمیم گرفتیم بچه دار شویم. بچه ها تصمیم به داشتن والدین نداشتند.
اگر ما به آنها احترام نمی گذاریم اما در عین حال انتظار داریم که به ما احترام بگذارند، این فقط ریاکاری است. به این فکر کنید که یک سیگاری زنجیره ای به فرزندش می گوید سیگار نکش. چقدر موثر است؟!
احترام را نمی توان خواست. فقط می توان آن را به دست آورد. بنابراین، آن را کسب کنید!


چگونه احترام به دست آوریم؟…
به فرزندتان دلایل واقعی برای احترام گذاشتن به شما بدهید تا الگوی خوبی باشید.
الگوی رفتاری خوب، مانند احترام به همه، از جمله فرزندانمان.

 

6. زمانی که به هم ریخته اید عذرخواهی کنید

نه اینکه بگویم هیچ وقت با فرزندم خشن نیستم. همانطور که گفته شد، من گاهی اوقات وقتی به هوش می آیم فریاد می زنم. بنابراین من آن را دریافت می کنم. من طغیان های گاه و بیگاه در گرمای لحظه را درک می کنم، به خصوص زمانی که ما از انجام انواع کارهای بزرگسالان خسته شده ایم، مانند کار کردن، خانه داری، و چه کارهای دیگری، والدین.
با وجود این، من هرگز از آن به عنوان روش پیش فرض برای رفتار با فرزندم استفاده نمی کنم، و انجام آن را به عنوان خوب یا ضروری توجیه نمی کنم.
وقتی آن را از دست می دادم، به خودم تایم اوت می دادم تا آرام شوم.
بعد، به او توضیح دادم که چرا قبلاً اینقدر ناراحت بودم. به او یاد دادم که داشتن احساسات طبیعی است، اما فریاد زدن اشکالی ندارد. احساس گناه کردم و از او متاسفم.
یک بزرگسال بالغ و محترم مسئولیت را می پذیرد و وقتی اشتباه می کند عذرخواهی می کند.
عذرخواهی از فرزندتان قدرت شما را به عنوان والدین تضعیف نمی کند.
برعکس، شما در حال تقویت اقتدار و اعتبار خود هستید. شما در حال نشان دادن صداقت و ایجاد اعتماد با فرزندتان از طریق شیوه فرزندپروری خود هستید .

افکار نهایی

همچنین بخوانید:

بی احترامی با کودکان باعث می شود که آنها احترام خود را نسبت به ما از دست بدهند (به مثال رئیس پست بالا فکر کنید).
اگر خوش شانس باشید و بچه هایتان از آن نوع سرسخت نباشند، ممکن است به طور موقت از آنها تبعیت کنید که ممکن است احترام به نظر برسد.اما اینطور نیست.
سال‌ها بعد، وقتی همه آنها بزرگ شدند، ممکن است تعجب کنید که چرا فرزندان بزرگ‌تان دیگر برای شما احترام قائل نیستند.
آنها احتمالا هرگز انجام ندادند.
آنها فقط زمانی که بچه بودند رعایت می کردند. و عدم احترام را از دوران کودکی آنها به خوبی الگوبرداری کرده اید.
مسلماً، من گاهی فکر می‌کردم که آیا باید مسیر «آسان» را طی کنم تا بعد از اینکه به دخترم می‌گفتم هزاران بار بهم نریزد، در وقت و ناامیدی خود صرفه‌جویی کنم.
اما هر بار که وسوسه می‌شدم چنین میان‌بری را انتخاب کنم، به خودم یادآوری می‌کردم که وقتی در کودکی با من چنین رفتاری می‌شد، چقدر از آن متنفر بودم و چگونه فقط باعث بی‌احترامی من می‌شد .

“چه کسی می گوید فرزندپروری آسان است؟”

با این فکر، نفس عمیقی کشیدم، خودم را دوباره جمع و جور کردم و برای اولین بار به گازیلیون توضیح دادم که چرا این کار برای او خوب نیست. مطمئناً انجام تمام کارهایی که ذکر کردم آسان نیست.
چیزی که به ما کمک می کند درک این موضوع است که چرا ما به روشی که انجام می دهیم والدین می کنیم. تنها زمانی که خودمان به خودمان فکر کنیم می‌توانیم درون‌نگری را برای فرزندانمان الگو کنیم.
دوران کودکی ما بر نحوه والدین ما تأثیر می گذارد، مهم نیست چقدر بخواهیم آن را انکار کنیم. حتی آنهایی که دوران کودکی شادی داشته اند ممکن است هنوز مسائل حل نشده ای داشته باشند که مانع از آن می شود که بهترین والدینی باشند که می توانند باشند.

سوالات متداول (سؤالات متداول)

چگونه نوجوان خود را وادار کنید که به شما احترام بگذارد؟

مراحل آموزش احترام به نوجوان همان مراحلی است که برای آموزش کودکان استفاده می شود، همانطور که در بالا ذکر شد. خوبی نوجوانان این است که می توانند بهتر از بچه های کوچک بفهمند و استدلال کنند. بنابراین در صورت مشاهده هرگونه رفتار بی احترامی، با آرامش و مودبانه به آن اشاره کنید و از آنها بخواهید که دوباره تلاش کنند. گاهی اوقات، آنها متوجه نمی شوند، زیرا آنها اینگونه با دوستان خود صحبت می کنند. بخش دشوار آموزش به نوجوانان این است که مرحله نوجوانی می تواند آنها را نسبت به بی احترامی حساس تر کند. طعنه آمیز، اینطور نیست؟ اما اگر بتوانید هنگام تعامل با نوجوانتان آرام و محترمانه رفتار کنید، او در نهایت رفتار شما را اتخاذ خواهد کرد.

چگونه کودکان را وادار کنیم که به والدین خود احترام بگذارند؟

مردم، از جمله کودکان، به طور طبیعی به کسانی که شایسته احترام هستند احترام می گذارند. اما حتی اگر کسی لیاقتش را نداشته باشد، باز هم باید احترام بگذاریم. این به این دلیل است که رفتار ما نشان دهنده شخصیت ماست. بنابراین الگوی خوبی برای احترام گذاشتن به همه، از جمله کودک، راه خوبی برای آموزش به کودکان است که چگونه به دیگران، از جمله والدینشان احترام بگذارند.

والدینم به من احترام نمی گذارند. باید چکار کنم؟

خیلی متاسفم اگه از پدر و مادرت احترام نمیزاری هر کس بدون در نظر گرفتن سن شایسته احترام است. متأسفانه، این یک مفهوم بدیع برای برخی از بزرگسالان است. اما من معتقدم که حتی اگر کسی با من بی احترامی کند، باز هم باید محترم باشم، نه لزوماً به این دلیل که به آن شخص احترام می گذارم، بلکه به این دلیل که رفتار من نشان دهنده نوع آدمی است که هستم. من می خواهم از کسانی که به من بی احترامی می کنند بالاتر بروم. نمی توانم بگویم همیشه موفق هستم، اما تلاش می کنم. شما هم می توانید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *