مقالات روانشناسی

چطور کودک را برای تولد یک فرزند جدید آماده کنیم؟

داشتن یک خواهر یا برادر برای کودکان فرصتی عالی است تا بتوانند مهارت‌های اجتماعی و ارتباطی خود را در بستر خانواده پرورش دهند. خواهر و برادرها علی رغم تمام درگیری و اختلاف‌هایی که ممکن است داشته باشند، اغلب پیوند عاطفی عمیقی با هم دارند، در موقعیت‌های دشوار از هم حمایت می‌کنند، شریک شدن و تقسیم کردن را در کنار یکدیگر می‌آموزند و یاد می‌گیرند که چطور می‌توان اختلافات بین فردی را مدیریت کرد. اما با این وجود، تولد فرزند جدید در خانواده، یک تغییر بزرگ در زندگی کودک به شمار می‌رود و لازم است که از پیش او را برای پذیرش و سازگار شدن با این تغییر، آماده کنید.

یک چالش دشوار برای فرزند اول

حضور یک نوزاد تازه‌وارد به خانواده می‌تواند برای فرزند اول معانی متفاوت و گاه متناقضی داشته باشد. برای بسیاری از کودکان، حضور یک کودک دیگر در خانه به معنای داشتن یک همبازی جدید و هم سن و سال است که آرزویش را داشتند. اما در عین حال، وجود یک نوزاد تازه‌وارد در خانه به معنای این است که از این به بعد، کودک ناچار است توجه و محبت والدینش را با یک فرد دیگر سهیم شود، فضای خانه و احتمالاً اتاق شخصی‌اش را تقسیم کند و دیگر فرمانروای مطلق خانه و تنها عشق کوچک مادر و پدرش نباشد.
هر کدام از این معانی متفاوت، می‌تواند احساسات مختلفی را در کودک ایجاد نماید و به تبع، واکنش‌های گوناگونی را هم از سمت کودک در پی داشته باشد. برخی از واکنش‌های رایجی که در هنگام تولد یک نوزاد جدید در کودکان دیده می‌شود عبارتند از:

  • بیشتر شدن لجبازی‌های کودک
  • فوران‌های خشم و پرخاشگری
  • بروز نشانه‌های اضطراب جدایی و نگرانی به هنگام جدا شدن از والدین
  • تشدید مشکلات مربوط به توالت رفتن
  • از دست دادن یا عقب‌گرد در برخی از توانمندی‌هایی که کودک قبلاً کسب کرده بود
  • و دیگر نشانه‌های اضطراب در کودک

بسیاری از مشکلات رفتاری یا هیجانی بچه‌ها پس از تولد نوزاد، طی چهار ماه تا یک سال برطرف می‌شوند یا از شدت آن‌ها کاسته می‌شود، با این حال، اینکه کودک چطور بتواند با تولد فرزند جدید در خانواده کنار بیاید و خود را با شرایط تازه سازگار کند، به عوامل مختلفی بستگی دارد که برخی از آن‌ها عبارتند از:

خلق و خو و سرشت ذاتی کودک:

کودکانی که خلق و خوی آرام و ملایم‌تری دارند و در برقراری ارتباط با دیگران راحت‌تر عمل می‌کنند، به احتمال بیشتری نسبت به تولد فرزند جدید از خود سازگاری و همراهی نشان می‌دهند؛ و در عوض، کودکانی که سرشت دشوارتری دارند، مضطرب‌تر هستند یا بدخلقی‌های بیشتری دارند، ممکن است مقاومت و نارضایتی بیشتری ابراز کنند.

سن کودک به هنگام تولد فرزند جدید:

04
03
01
02
مشاوره آنلاین با بهترین متخصصان روانشناسی و روانپزشکی

برخی از پژوهش‌ها نشان می‌دهند که کودکان کوچک‌تر (به ویژه کودکان زیر دو سال) سخت‌تر از بچه‌ها بزرگ‌تر، با تولد فرزند جدید سازگار می‌شوند. به طور معمول، بچه‌های بزرگتر (به ویژه در سنین دبستان) تمایل بیشتری به همکاری کردن در مراقبت از طفل تازه متولد شده از خود نشان می‌دهند، سرگرمی‌ها و فعالیت‌های بیرون از خانه بیشتری دارند و به همین دلیل به مراقبت و حضور فیزیکی مادر کمتر نیازمند هستند. از همین جهت، برای آن‌ها ساده‌تر است که بتوانند فرزند جدید را بپذیرند و مراقبت و توجه مادر به نوزاد نورسیده را بهتر درک و تحمل می‌کنند.

روحیه و وضعیت روانی مادر:

روحیه و سلامت روان مادر پس از زایمان فرزند جدید هم می‌تواند در سازگاری فرزند اول موثر باشد. کودکانی که مادران آن‌ها مبتلا به افسردگی پس از زایمان می‌شوند، سخت‌تر می‌توانند حضور نوزاد را تاب بیاورند.

کیفیت رابطه والدین با یکدیگر:

در خانواده‌هایی که والدین درگیر مشکلات و تعارضات زناشویی هستند و ارتباط گرمی بین آن‌ها وجود ندارد، کودک احساس ناامنی بیشتری دارد و طبیعتاً تغییراتی مثل تولد یک کودک جدید، بیشتر می‌تواند موجب آشفتگی و حساسیت آن‌ها گردد.

شیوه‌های درگیر کردن کودک با فرزند تازه متولد شده:

میخواهید در مورد چطور کودک را برای تولد یک فرزند جدید آماده کنیم؟ مشاوره داشته باشید؟
همین حالا مشاوره بگیر

و در پایان، اینکه والدین چه میزان آمادگی برای تولد کودک جدید را در فرزند اول خود ایجاد کرده باشند و چه نقش و جایگاهی برای او قائل شوند، می‌تواند تأثیر زیادی بر نوع نگاه کودک به خواهر یا برادر جدیدش داشته باشد.

کارهایی که پیش از تولد نوزاد جدید باید انجام دهیم:

پیش آگاهی‌های لازم را در اختیار کودک قرار دهید:

اینکه چه زمانی بهترین موقعیت برای دادن خبر بارداری و تولد فرزند جدید به کودک است، تا حدی به سن و سال و درک او از زمان دارد. اما به طور کلی برای بچه‌های کوچک‌تر که صبر کردن برای یک مدت نه ماهه کار دشواری است، بهتر است زمانی خبر تولد نوزاد جدید را بدهید که تقریباً در ماه چهارم بارداری هستید و نشانه‌های بارداری به تدریج در ظاهر شما نمایان می‌شود. این که فرزندتان تا حدودی توانایی پیش‌بینی شرایط پیش رو را داشته باشد و در جریان اقدامات و اتفاقات آینده قرار بگیرد، تا حد زیادی از اضطراب و نگرانی‌های او کم می‌کند. اما توقع نداشته باشید که با یک بار مکالمه با فرزندتان، به راحتی موضوع را درک کند و همه چیز به خوبی پیش برود. ممکن است لازم باشد که بارها درمورد جنبه‌های مختلف این تغییر بزرگ با کودک صحبت کنید.

به سوالات کودک پاسخ دهید:

به احتمال بسیار زیاد به محض شنیدن خبر بارداری، سوالاتی در ذهن کودک شما شکل خواهد گرفت. سوال‌هایی مثل اینکه «بچه‌ها چطوری به دنیا میان؟ منم می‌تونم برای خودم یه خواهر یا برادر به دنیا بیارم؟ و …». به یاد داشته باشید که نباید از زیر پاسخ دادن به این قبیل سوالات کودک طفره بروید. به کنجکاوی‌های او احترام بگذارید، در هر سوالی که می‌پرسد نظر خودش را جویا شوید، به سوالات او به شکل بسیار ساده، قابل فهم و به دور از جزئیات پاسخ دهید و در جواب دادن صادق باشید. به علاوه، ممکن است برای فرزند شما سوالاتی درباره نحوه به دنیا آوردن کودک و اینکه چطور نوزاد از شکم مادر خارج می‌شود، پیش بیاید؛ در پاسخ به این سوالات از شرح دادن جزئیات دردناک یا مطالبی که نشان‌دهنده آزار دیدن مادر است خودداری کنید؛ چراکه این صحبت‌ها اغلب باعث بالا رفتن اضطراب کودک و ترس از دست دادن مادر یا در دخترها ترس از مادر شدن می‌گردد.

از عکس و فیلم‌های نوزادی خود کودک کمک بگیرید:

یکی از کارهایی که باعث می‌شود کودک حس هم‌ذات پنداری بیشتری با نوزاد داشته باشد، نشان دادن عکس و فیلم‌های مربوط به نوزادی خود او، یا تعریف کردن خاطراتی از آن دوره است. به این ترتیب، علاوه بر احساس نزدیکی و آمادگی ذهنی بیشتر، کودک احساس حسادت کمتری نسبت به توجه و مراقبت مادر از نوزاد تازه متولد شده نشان می‌دهد و درک بهتری نسبت به نیازهای نوزاد پیدا خواهد کرد.

او را در انتخاب‌ها و تصمیم‌گیری‌های کوچک مشارکت بدهید:

زمانی که شما از فرزند ارشد خود درباره بعضی از تصمیم‌گیری‌های کوچک مربوط به نوزاد یا تغییراتی که لازم است در محیط خانه اتفاق بیفتد، نظر می‌پرسید، او را بخشی از فرآیند تغییر می‌کنید. در واقع، کودک احساس نمی‌کند که قرار است با ورود یک کودک دیگر  به خانه، کنار گذاشته شود؛ بلکه متوجه می‌شود که این خانواده در حال بزرگ‌تر شدن است و او هنوز هم بخشی از این خانواده و مورد توجه و احترام سایرین است. در عین حال، با این کار، کودک شما احساس تعلق خاطر بیشتری نسبت به خواهر یا برادر کوچک خود پیدا خواهد کرد و به نوعی مسئولیت و همدلی بیشتری در قبال او به دست می‌آورد.( 4 عامل که روابط بین برادران و خواهران را تعریف می‌کنند)

همچنین بخوانید: نحوه آموزش همدلی به کودکان

استرس‌های محیطی دیگر را به حداقل برسانید

فراموش نکنید که ورود یک عضو جدید به خانواده، به منزله تغییری در سبک زندگی، برخی برنامه‌های روزانه، روابط خانوادگی و حتی محیط فیزیکی منزل است و همه این تغییرات می‌توانند آشفتگی، سردرگمی یا اضطراب‌هایی را برای کودک به دنبال داشته باشند. بنابراین بسیار مهم است که در این دوران، تا حد امکان استرس‌های محیطی دیگر را حذف کنید. مثلاً سعی کنید که کودک در مواجهه با اختلافات خانوادگی، تنش‌های مالی و مسائلی از این دست قرار نگیرد. یا به عنوان مثال، اگر برای تولد فرزند جدیدتان نیاز است که تغییراتی را در محیط خانه انجام دهید، از چند ماه قبل از تولد او برای این کار اقدام کنید تا فرزند اول فرصت کافی برای سازگار شدن و عادت کردن به محیط جدید را داشته باشد.

کارهایی که پس از تولد نوزاد باید انجام دهیم

انتظار کمی بدخلقی یا اضطراب را داشته باشید و با کودک همدلی کنید: ممکن است علی رغم تمام آمادگی‌هایی که سعی داشته‌اید پیش از تولد نوزاد جدیدتان، برای فرزند اول ایجاد کنید، باز هم ممکن است حضور یک کودک دیگر که بخش زیادی از زمان و انرژی و توجه والدین را به خود معطوف می‌کند، برای فرزند اول دشوار باشد.
کودک شما ممکن است در اغلب اوقات با شما همراهی کند، اما سازگار شدن با این شرایط جدید ممکن است کمی زمان ببرد. بنابراین، بهتر است که انتظار کمی بدخلقی کردن، حسادت یا اضطراب از سوی کودکتان داشته باشید. در چنین شرایطی، به جای توجه نشان دادن، تنبیه یا سرزنش فرزندتان، سعی کنید احساسات و نیازهای پشت رفتارش را مورد توجه قرار دهید و با او همدلی کنید.
مثلاً اگر کودک به شما می‌گوید که «از آبجی بدم میاد؛ اصلاً هم خوشگل نیست؛ خیلی هم بی‌عرضه است که حتی نمی‌تونه خودش غذا بخوره!»، به جای اینکه او را تحت فشار بگذارید که حرف خود را پس بگیرد، یا به او تلقین کنید که «نه؛ اتفاقاً ببین چقدر خوشگله؛ مطمئنم تو هم دوستش داری»، به احساس تنهایی و مورد بی‌توجهی واقع شدنی که دارد نگاه کنید.
مثلاً می‌توانید بگویید «می‌دونم که تو تا چند روز پیش تنها بچه این خونه بودی و ما بیشتر وقت داشتیم که با هم بازی کنیم، ولی الان خواهر کوچولوت به مراقبت بیشتری نیاز داره و نمیشه مثل قبل با هم وقت بگذرونیم. می‌فهمم که این چقدر سخته ولی شاید اگه بهم کمک کنی پوشکشو عوض کنیم، منم کارم زودتر تموم بشه و با هم یه خرده بازی کنیم؛ موافقی؟».
نگاه کردن به احساس، افکار و حالت‌های ذهنی پشت رفتار کودک، هم به او کمک می‌کند که بهتر بتواند نسبت به آن‌ها شناخت و تسلط پیدا کند، و هم در عین حال، حسی از همدلی و درک شدن به او دست می‌دهد که هیجانات منفی او را کمتر می‌کند.

اهمیت همراهی پدر یا سایر اعضای خانواده در مراقبت از بچه‌ها:

طبیعتاً زمانی که فرزند جدیدی به دنیا می‌آید، بخش عمده‌ای از زمان مادر باید صرف نگهداری از نوزاد تازه رسیده گردد. این مسئله می‌تواند به خودی خود برای کودک اول، این تصور را ایجاد کند که «مامان بچه جدید رو بیشتر از من دوست داره و دیگه مامان و بابا منو نمی‌خوان».
چنین فکری می‌تواند احساساتی مثل خشم، غمگینی، اضطراب و احساس بی‌ارزشی را برای کودک به دنبال داشته باشد. اینجاست که حضور پررنگ پدر یا سایر اقوام (مثل مادربزرگ و پدربزرگ)، به ویژه در ماه‌های اولیه تولد نوزاد، می‌تواند بار این هیجانات منفی را کم کند. اینکه مادر و پدر بتوانند به نحوی برنامه‌ریزی کنند که بخشی از مسئولیت نگهداری نوزاد بر عهده پدر باشد، یا در ساعاتی که مادر مشغول نگهداری از نوزاد است، پدر لحظاتی را با فرزند اول خود وقت بگذراند، در وهله اول، از فشار مسئولیت مراقبتی والدین کم می‌کند و در وهله دوم به کودک اول نشان می‌دهد که هر دو نفر والدین به او اهمیت می‌دهند و مسئولیت مراقبت از نوزاد جدید، به معنای تنها ماندن او و بی‌توجهی والدین نخواهد بود.

از کودک، بیشتر از سنش انتظار نداشته باشید:

برخی از تحقیقات نشان می‌دهند که انتظارات مادران از فرزند اول (به ویژه اگر دختر باشد)، بعد از تولد فرزند جدید بیشتر و سختگیرانه‌تر می‌شود. به عبارت دیگر، به نظر می‌رسد که برخی از مادران، به واسطه فشار بیشتری که به دلیل تولد کودک جدید تحمل می‌کنند، به فرزند اول خود هم فشار بیشتری را وارد می‌نمایند.
مثلاً از فرزند اول خود انتظار دارند مثل یک فرد بالغ رفتار کند، در خانه شیطنت و سر و صدا نکند، به خاطر اینکه بزرگتر است از حقوق خود بگذرد و … . اگرچه که ورود یک عضو دیگر به خانه، ساختار خانواده و نقش و وظایف هر عضو را تغییر می‌دهد، اما نباید در تعیین انتظارات و وظایف جدید کودک فراموش کنید که او هم‌چنان یک بچه است.

کمک‌های او را بپذیرید:

یکی از راه‌هایی که بچه‌ها می‌توانند به احساسات منفی خود غلبه کنند و جایگاه خود را به عنوان عضوی از خانواده تثبیت نمایند، این است که تلاش می‌کنند در نگهداری و مراقبت از نوزاد، مشارکت داشته باشند. تا جایی که امکان دارد، این فضا را به کودک بدهید تا در کارهای ساده به شما کمک کند. این امر احساس مسئولیت، همدلی و بزرگتر بودن را به شکلی مثبت در او تقویت می‌کند.

در طول روز یا هفته، زمان‌هایی را صرفاً برای فرزند اول خود بگذارید:

بسیاری از بچه‌ها در این دوره، ممکن است احساس بی‌توجهی و نادیده گرفته شدن داشته باشند و یا حتی با رفتارهای نامناسبی، سعی در جلب توجه والدین نمایند. سعی کنید با کمک همسرتان، برنامه‌ای ترتیب دهید که در طول روز، حداقل ۲۰ دقیقه را صرفاً با فرزند اولتان وقت بگذرانید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *