زمانی که نوجوان هستید، بیشتر از آنچه دیگران فکر میکنند آگاه میشوید. به نظر میرسد یک چیز “درست” برای پوشیدن، گفتن یا انجام دادن وجود دارد. همچنین به نظر میرسد کارهایی وجود دارد که نباید انجام دهید – کارهایی که ممکن است شرمآور باشد یا امتیاز شما را با دوستان از دست بدهید. این میتواند منجر به اضطراب اجتماعی شود.
این ایده که مردم ممکن است به کاری که شما انجام میدهید توجه خاصی داشته باشند، بسیاری از بچهها را مضطرب میکند. برخی از بچهها آنقدر مضطرب میشوند که به چیزی به نام اختلال اضطراب اجتماعی مبتلا میشوند، که زمانی تشخیص داده میشود که شما آنقدر نگران ظاهر خود در مقابل دیگران هستید که از ترس شرمساری کردن خود، انجام کارهایی را که باید (و میخواهید) انجام دهید، متوقف میکنید.
اکثر افراد مبتلا به این اختلال در سنین بین 8 تا 15 سالگی متوجه این اضطراب میشوند. برای مدتی، کودکان معمولاً میتوانند اختلال اضطراب اجتماعی را پنهان کنند. والدین و معلمان آنها ممکن است متوجه نباشند که چیزی اشتباه است، بهویژه از آنجایی که بچهها معمولاً از اعتراف به اضطراب خود در مورد چیزهایی که به نظر میرسد دیگران از آنها ناراحت نمیشوند خجالت میکشند.
در مؤسسه Child Mind از بسیاری از جوانان شنیدهایم که از خود میپرسند آیا ممکن است اختلال اضطراب اجتماعی داشته باشند و چگونه به والدین خود در مورد آن بگویند. این توضیحی است از ظاهر آن، و اگر فکر میکنید ممکن است شما (یا فرزندتان) به آن مبتلا شوید، چه کاری باید انجام دهید.
نه فقط خجالتی بودن
حتی تعاملات کوچک، مانند پاسخ دادن به یک سوال در کلاس یا غذا خوردن با دوستان در کافه تریا، میتواند برای کودکان مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی بسیار ترسناک باشد. این به این دلیل است که آنها میترسند که ممکن است به طور تصادفی کاری شرمآور یا توهینآمیز انجام دهند و باعث شود دیگران آنها را قضاوت یا حتی رد کنند.
مثال ها
انواع موقعیتهایی که باعث اضطراب میشوند، بسته به فرد میتوانند بسیار متفاوت باشند. برخی از کودکان مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی بیشتر از اجرای در مقابل مردم میترسند، در حالی که برخی دیگر در بسیاری از موقعیتها مضطرب هستند – صحبت کردن با یک فروشنده، درخواست کمک، خوردن یا نوشیدن در مقابل دیگران. در اینجا چند نمونه از آنچه اضطراب اجتماعی ممکن است به نظر برسد آورده شده است:
- 1. وارد کافه میشوید و میبینید که دوستانتان زمزمه میکنند و میخندند. میترسی بهت بخندن حتی وقتی قول میدهند که نبودند، شما همچنان نگران هستید.
- 2. شما عاشق فوتبال هستید و میخواهید برای تیم تلاش کنید، اما این کار را نمیکنید زیرا نگران این هستید که مردم به شما نگاه کنند.
- 3. شما میخواهید از معلم سوال بپرسید، اما نمیتوانید زیرا میترسید احمقانه به نظر بیایید.
- 4. شما از موضعگیری در مقالهای که مینویسید عذاب میکشید زیرا فکر میکنید ممکن است “اشتباه” باشد.
- 5. شما از خواندن با صدای بلند میترسید زیرا ممکن است چیزی را اشتباه تلفظ کنید یا کلمهای را نادیده بگیرید.
آنچه شما احساس می کنید – و آنچه دیگران می بینند
اگر به اختلال اضطراب اجتماعی مبتلا هستید، احتمالاً فکر میکنید که اضطراب شما برای همه آشکار است – در واقع، مضطرب به نظر رسیدن چیز دیگری است که بچههای مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی از آن میترسند. اما ممکن است افراد دیگر این موضوع را تشخیص ندهند. علائم فیزیکی اضطراب مانند ضربان قلب سریع یا ناراحتی معده ممکن است افراد دیگر تشخیص دهند، اما حتی این علائم قابل مشاهدهتر میباشند و معمولاً به سختی متوجه میشوند.
دکتر بوسمن اضافه میکند: «از آنجایی که کودکان مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی از انجام هر کاری شرمآور میترسند، آنها میتوانند در پنهان کردن احساس واقعی خود متخصص باشند.» به عنوان مثال، یک کودک ممکن است احساس اضطراب کند ولی افکار و احساسات خود را به دیگران نشان ندهد.
برای دیگران، اضطراب کودکان ممکن است آنها را عصبانی یا پرخاشگر به نظر بیاورد، مثلاً اگر یک کودک در پاسخ به اضطراب به خشم بیفتد. این تناقضات میتوانند افراد دیگر را گیج کنند و باعث ایجاد سوءتفاهم شود.
( مقاله کودک خجالتی: چطور به بچهها کمک کنیم خجالت را کنار بگذارند؟! را مطالعه کنید.)
چرا اجتناب از اضطراب کارساز نیست؟
یکی از کارهایی که کودکان هنگام تجربه اضطراب یاد میگیرند، اجتناب از چیزهایی است که آنها را نگران میکند؛ به عنوان مثال، از مدرسه غیبت کردن یا دعوتنشدن به مهمانیها یا رویدادهای اجتماعی. این کار ممکن است به نظر برسد که در کوتاه مدت از اضطراب آرام کنندهای استفاده میکنید، اما کارشناسان هشدار میدهند که اجتناب از اضطراب واقعاً آن را بدتر میکند. به علاوه، این میتواند به عادت تبدیل شود و باعث بیشتر شدن کنارهگیری شما از مواقع اجتماعی شود. این ممکن است باعث بشود اضطراب شما بیشتر بدتر شود و افراد دیگر نتوانند درک کنند که چرا از مواقع اجتماعی کنارهگیری میکنید، و در نتیجه ممکن است احساس تنهایی عمیقتری داشته باشید.
مثال ها
شما آنقدر نگران ارائه سخنرانی در مدرسه هستید که تصمیم میگیرید کلاس را قطع کنید، زیرا ترجیح میدهید نمره کمتری بگیرید تا سخنرانی خود. انجام این کار باعث میشود معلم فکر کند که شما به نمرات اهمیت نمیدهید و فقط حداقل را انجام میدهید تا از پس آن بربیایید. در واقعیت، شما خیلی به مدرسه اهمیت میدهید، اما از این ایده که جلوی کلاس بروید، فلج شدهاید.
شما با شریک آزمایشگاهی جدید خود دوست میشوید و او مدام از شما دعوت میکند تا بعد از مدرسه با او بازیهای ویدیویی انجام دهید. دوست داری بروی، اما میترسی کار عجیبی بکنی، پس مدام بهانه میآوری. در نهایت او کمتر و کمتر به جستجوی شما میپردازد و تصور میکند که شما نمیخواهید با هم دوست باشید.
چرا درخواست کمک مهم است
داشتن اضطراب اجتماعی میتواند شما را از انجام کارهایی که میخواهید انجام دهید باز دارد و شما را از افرادی که دوست دارید با آنها دوست باشید دور کند. همچنین میتواند شما را بیشتر در معرض افسردگی قرار دهد. درخواست کمک میتواند سخت باشد، اما واقعاً مهم است.
دکتر Busman میگوید که او میخواهد بچهها بدانند که تنها نیستند. «بسیاری از نوجوانان اختلالات اضطرابی را تجربه میکنند. شجاع بودن و گفتن احساس خود به کسی ممکن است ترسناک به نظر برسد، اما اگر بتوانید از این مانع عبور کنید، کسی میخواهد به آن گوش دهد.»