مقالات روانشناسی

کودک خجالتی: چطور به بچه‌ها کمک کنیم خجالت را کنار بگذارند؟!

در عصر ارتباطات، توانایی برقراری روابط اجتماعی و دوستانه یک مهارت و امتیاز کلیدی به شمار می‌رود و شاید همین موضوع باعث نگرانی بسیاری از والدینی که فرزند خود را خجالتی و کمرو می‌دانند، گردد. اما آیا خجالتی بودن الزاماً یک ویژگی منفی است؟ آیا لازم است که همه بچه‌ها، اجتماعی، زودجوش و برون‌گرا باشند؟ حقیقت این است که پاسخ به این سوالات تا حد زیادی به این موضوع بستگی دارد که تعریف و معیار شما از خجالتی بودن چیست و به علاوه، دلیل کمرو بودن فرزندتان چه چیزی می‌تواند باشد. تنها در این حالت است که می‌توانیم به نتیجه برسیم که تا چه اندازه به مداخله ما نیاز است. بنابراین، در این مطلب به بررسی دلایل کمرویی کودکان و هم‌چنین معرفی راهبردهایی برای کمک به کودکان خجالتی خواهیم پرداخت.

ویژگی‌های کودک خجالتی؟

همان‌طور که گفته شد، اولین موضوعی که باید بر سر آن به توافق رسید، تعریف کمرویی و مشخص کردن ویژگی‌های یک کودک خجالتی است. چراکه بسیاری از اوقات، ممکن است مثلاً یک فرد درونگرا که از تنهایی خود لذت می‌برد و تمایل کم‌تری به حضور و شرکت در جمع دارد، به اشتباه، به عنوان یک فرد خجالتی شناخته شود. در حالی که این افراد نگرانی یا اضطرابی از حضور در جمع ندارند و در مواقع لزوم می‌توانند به خوبی از عهده ارتباطات اجتماعی بربیایند؛ و تنها ماندن یا دوری از جمع، صرفاً برای آن‌ها یک ترجیح و انتخاب است.

اما کودکان و نوجوانان کمرو و خجالتی اغلب اوقات از حاضر شدن در جمع نگران و مضطرب می‌شوند، صحبت کردن در مقابل دیگران ممکن است برای آن‌ها دشوار باشد، معمولاً شروع کننده یک ارتباط یا گفتگو نیستند، ممکن است در دفاع کردن از حق خود نتوانند به خوبی عمل کنند، احتمال دارد در اظهار نظر کردن یا اعلام کردن سلیقه خود در انتخاب‌ها و تصمیم‌گیری‌های جمعی مشارکت نداشته باشند و ترجیح بدهند که تابع جمع یا فرد تصمیم‌گیرنده باشند.

چرا بچه‌ها خجالتی می‌شوند؟

03
01
02
مشاوره آنلاین با بهترین متخصصان روانشناسی و روانپزشکی

دلایل و مسائل متفاوتی می‌توانند باعث بروز برخی از رفتارها یا ویژگی‌هایی که به آن‌ها اشاره شد، باشند. دانستن علت و ریشه کمرویی بچه‌ها می‌تواند مسیر مشخص‌تری را برای چگونگی کمک کردن و راهنمایی آن‌ها در اختیار شما قرار دهد.

  • سرشت طبیعی کودک: قبل از اینکه به بررسی علت‌هایی بپردازیم که نشان‌دهنده وجود مسائلی در کودک هستند، بهتر است این نکته را یادآور شویم که بخش مهمی از ویژگی‌های شخصیتی و رفتاری هر کدام از ما، به واسطه ویژگی‌های ژنتیکی و سرشت طبیعی که با آن متولد شده‌ایم، مشخص می‌شوند. همان‌طور که از همان ابتدای تولد و در دوره نوزادی می‌توانید تفاوت‌هایی را در خلق و خوی نوزادان با یکدیگر مشاهده کنید، این تفاوت‌های ذاتی در دوره‌های بعدی زندگی نیز خود را به نمایش می‌گذارند. گروهی از کودکان ممکن است از همان ابتدای تولد، نوزادان آسان‌تر، خوش‌خنده و آرام‌تری باشند و بدخلقی یا ترس کمتری نسبت به غریبه‌ها از خود نشان بدهند؛ و در مقابل، گروه‌های دیگری از نوزادان ممکن است سرشت دشوارتری داشته باشند، اغلب اوقات گریه کنند و به سختی آرام شوند یا حتی در مورد خواب و تغذیه‌شان، چالش‌های بیشتری را برای والدین خود داشته باشند. به همین شکل، دسته‌ای از کودکان نیز وجود دارند که به طور ذاتی مضطرب‌تر و دیرجوش‌تر از سایرین هستند و ممکن است سریع ارتباط گرفتن با دیگران برای آن‌ها کمی دشوار باشد، اما بعد از چند دقیقه بتوانند وارد ارتباط یا دوستی شوند. این ویژگی، الزاماً یک خصوصیت منفی نیست، و تنها کافی است که نسبت به آن شناخت داشته باشید تا بتوانید بهتر رفتارهای فرزندتان را مدیریت کنید و برای وفق پیدا کردن با محیط، زمان کافی و حمایت لازم را در اختیار او قرار دهید.
  • اضطراب اجتماعی: اغلب اوقات، آن دسته از کودکان و نوجوانان (یا حتی بزرگسالان) که از اضطراب اجتماعی و علائم آن رنج می‌برند، ممکن است در نظر دیگران، فردی خجالتی و کمرو به نظر برسند. افراد مبتلا به اضطراب اجتماعی از حضور در جمع و احتمال شرمنده شدن یا اشتباه کردن در مقابل چشم دیگران هراس دارند و به همین دلیل حضور در مکان‌های شلوغ، مهمانی، یا حتی صحبت کردن در کلاس درس برای آن‌ها بسیار اضطراب‌آور و دشوار است. این ترس و نگرانی در کودکان ممکن است به شکل بهانه‌گیری‌های مداوم، دردهای جسمانی مثل دل‌درد، بی‌قراری یا چسبندگی در حضور دیگران خود را نشان بدهد.
  • اضطراب جدایی: یکی دیگر از مشکلاتی که در نظر والدین ممکن است با کمرویی اشتباه گرفته شود، مسئله اضطراب جدایی کودکان است. اضطراب جدایی در کل، به نگرانی و هراس کودک در زمان جدا شدن (یا احتمال جدا شدن) از والدین یا رو به رو شدن با افراد غریبه و ناآشنا اشاره دارد. همه کودکان در حدود سنی شش ماهگی تا تقریباً دو و نیم و سالگی، میزانی از اضطراب جدای را به طور طبیعی از خود نشان می‌دهند که مشخصه رشدی این دوره می‌باشد. اما علاوه بر این بازه زمانی، کودکان بزرگ‌تر هم ممکن است علائم اختلال اضطراب جدایی را در خود داشته باشند. کودکان مبتلا به اضطراب جدایی، نسبت به دور شدن از والدین بسیار حساس هستند و حتی به محض اینکه متوجه می‌شوند ممکن است از والدین خود، حتی برای مدتی کوتاه، جدا بشوند، به شدت نگران آشفته می‌شوند،‌ ممکن است گریه کنند یا به مادر بچسبند. این بچه‌ها اغلب در محیط‌های ناآشنا از والدین خود فاصله نمی‌گیرند و حتی برای بازی در پارک، نیاز دارند که والدین دائماً در کنار آن‌ها باشد. این کودکان در مواجهه با افراد ناشناس یا آشنایان دور، به اضطلاح غریبی می‌کنند و تمایلی به ارتباط با آن‌ها ندارند. در سنین پیش از دبستان که شاید موقعیت‌های زیادی وجود نداشته باشد که لازم باشد کودک از مادر جدا شود، این رفتارها یا علائم اضطراب کودک، ممکن است در نظر والدین، به عنوان خجالتی یا کمرو بودن فرزندشان جلوه کند؛ اما به خصوص در دوره ورود به مدرسه که کودک ناچار است ساعاتی را دور از خانه و خانواده سپری کند، شدت بروز این علائم بیشتر به چشم می‌آیند و اگر به موقع برای درمان آن اقدام نشود، ممکن است چالش‌ها و اثرات منفی‌تری را برای کودک و خانواده به دنبال داشته باشد.
  • اضطراب و نگرانی از طرد شدن: یکی از مهم‌ترین افکار و نگرانی‌هایی که کودکان خجالتی با آن دست و پنجه نرم می‌کنند، ترس از پذیرفته نشدن از سوی دیگران است. کودکانی که اعتماد به نفس پایینی دارند یا به هر دلیل، توانمندی‌های خود را نادیده یا کم‌اهمیت می‌گیرند، جسارت کافی برای مواجه شدن با دیگران را ندارند؛ زیرا تصور می‌کنند که به اندازه کافی خوب، دوست‌داشتنی یا توانمند نیستند که دیگران بخواهند با آن‌ها دوست شوند. البته نباید فراموش کرد که بخش عمده‌ای از چنین نگرانی‌هایی ممکن است حاصل نحوه برخورد والدین با بچه‌ها باشد. به عنوان مثال، والدینی که به شوخی یا جدی فرزند خود را تحقیر می‌کنند، از الفاظ یا برچسب‌های نامناسبی برای او استفاده می‌کنند (مثل دست و پا چلفتی یا خنگ)، با کوچک‌ترین اشتباهی فرزندشان را به باد انتقاد می‌گیرند یا مدام از روش‌های تنبیهی و سرزنش کردن استفاده می‌کنند، باعث تخریب و تضعیف اعتماد به نفس کودک و نگرانی دائمی او از طرد شدن توسط دیگران می‌شوند.
  • ضعف در مهارت‌های ارتباطی و دوست‌یابی: کودک تک‌فرزندی را تصور کنید که در مهم‌ترین سال‌های زندگی خود که زمان رشد مهارت‌های اجتماعی بوده است، به دلیل شرایط بیماری کرونا، امکان معاشرت و برقراری روابط اجتماعی را نداشته است و بیشتر زمان‌های خود را به ‌تنهایی در خانه سپری کرده است. کودکانی که به هر دلیل در پرورش مهارت‌های بین فردی و ارتباطی خود دچار مشکل هستند، یا مهارت‌های لازم برای برقراری یک ارتباط اجتماعی سالم را نداشته باشند، احتمالاً در دوست‌یابی یا معاشرت کردن با دیگران، ناشیانه عمل می‌کنند یا به طور کلی دچار اضطراب شده و تنهایی را ترجیح بدهند.
  • وجود مشکلات یا ضعف‌های جسمانی: یکی از دلایلی که باعث می‌شود کودکان تمایلی به ورود به جمع یا برخورد با دیگران نداشته باشند، وجود نقایص یا آسیب‌های جسمانی است. به عنوان مثال کودکی که دارای نوعی از معلولیت است، ماه‌گرفتگی بر چهره خود دارد، عینکی بودن را یک ضعف جسمانی می‌داند یا حتی به دلیل کوتاهی قد، احساس شرم دارد، ممکن است از حضور در جمع دیگران خجالت بکشد یا ترجیح بدهد که این نقص جسمانی را دور از چشم دیگران نگه دارد.

چطور می‌توان به یک کودک خجالتی کمک کرد؟

  • برچسب نزنید: نسبت دادن صفات منفی یا برچسب‌هایی مثل خجالتی، گوشه‌گیر و … به کودک از دو جهت کاری نادرست است. اول اینکه، این برچسب‌ها می‌تواند اضطراب کودک را بالاتر ببرد و باعث تضعیف بیشتر اعتماد به نفس او گردد و همان‌طور که درمورد علل کمرویی کودکان صحبت کردیم، اضطراب و عزت نفس پایین دو مورد از مهم‌ترین دلایلی است که باعث گوشه‌گیری کودکان می‌گردد. هم‌چنین از سوی دیگر، وقتی شما فرزندتان را با برچسب خجالتی به دیگران معرفی می‌کنید، به نوعی به او برگه مجوزی می‌دهید که با خیال راحت از ارتباط برقرار کردن طفره برود و تلاشی در این جهت نداشته باشد.
  • کودک را وادار به ارتباط نکنید: اگرچه که لازم است ما به عنوان والدین به کودک انگیزه و اشتیاق برقراری رابطه با دیگران را منتقل کنیم، اما تحت فشار گذاشتن بچه‌ها برای دوست شدن یا هم‌کلام شدن با دیگران در بیشتر موارد فقط باعث بالاتر رفتن احساس اضطراب یا شرم کودک می‌شود. بهتر است به جای اینکه فرزندتان را وادار کنید که سلام کند، یا با بقیه مشغول بازی شود، به او کمی زمان بدهید تا خود را با محیط وفق دهد و فرصتی برای کم کردن اضطرابش داشته باشد. اغلب اوقات بعد از گذشت چند دقیقه، بچه‌ها با محیط آشنا می‌شوند و راحت‌تر می‌توانند وارد عمل شوند. گاهی اوقات هم ممکن است به دلیل حضور بزرگ‌ترهای دیگر، از اینکه فرزندتان به سوالات آن‌ها پاسخ نمی‌دهد یا پشت شما مخفی می‌شود احساس شرمندگی یا اضطراب کنید و به همین خاطر بخواهید کودک را سریع‌تر از آن وضعیت بیرون بیاورید؛ اگرچه این شرایط می‌تواند برای شما دشوار باشد، اما فرزند شما به حمایت نیاز دارد؛ پس بهتر است به جای تحت فشار گذاشتن او، برای دیگران توضیح مختصری بدهید که مثلاً «آقا محمد بعضی وقتا قبل از دوست شدن یا حرف زدن با دیگران نیاز داره که صبر کنه و وقتی آماده باشه حتماً میره پیش بقیه بچه‌ها».
  • زبان کودک نباشید: گاهی اوقات والدین برای خلاص شدن از فشاری که روی خود و فرزندشان وجود دارد، شخصاً وارد عمل می‌شوند و به جای کودک سلام می‌کنند، حرف می‌زنند، به سوالات پاسخ می‌دهند و … . این کار اگرچه فشار محیطی موجود را برای کودک کم می‌کند، اما باعث می‌شود که فرزندتان نیازی به صحبت کردن یا ارتباط برقرار کردن با دیگران احساس نکند؛ چراکه «همیشه مامان یا بابا می‌تونه به جای من حرف بزنه»!
  • تقویت مهارت‌های اجتماعی: این کودکان نیاز دارند دامنه‌ای از مهارت‌ها، از مهارت‌های ابتدایی‌تر مثل سلام کردن، معرفی کردن خودشان، شروع کردن یا ادامه دادن یک گفتگو و رعایت نوبت، تا مهارت‌های پیچیده‌تری مثل حل مشکلات بین فردی، مذاکره و تصمیم‌گیری جمعی را بیاموزند. اما فراموش نکنید که این آموزش‌ها باید مرحله به مرحله و متناسب با سطح و توانمندی‌های کودک باشد. نیازی نیست که یک هفته‌ای فرزندتان را از یک کودک خجالتی به یک بچه اجتماعی تبدیل کنید. بهتر است قدم به قدم پیش بروید و هر مهارت را مدتی به شکل‌های مختلف با فرزندتان تمرین کنید تا آمادگی لازم برای به کار بردن آن‌ها را به دست بیاورد.
  • پیش از ورود به محیط یا موقعیت‌های جدید، کودک را به لحاظ ذهنی آماده کنید: اینکه فرزندتان بداند در محیط جدید با چه چیزهایی یا چه کسانی سر و کار خواهد داشت، چه انتظاراتی از او می‌رود و چه ویژگی‌های خاص یا تازه‌ای درمورد این موقعیت تازه وجود دارد، به لحاظ ذهنی آمادگی و حتی اشتیاق بیشتری برای مواجهه با آن خواهد داشت و در هنگام ورود به محل تازه یا دیدار افراد دیگر، کمتر شوکه و یا مضطرب می‌شود.
  • کودک را تشویق کنید تا درباره احساسات خود با شما صحبت کند: یکی از بهترین راهکارهایی که می‌توانید از طریق آن به کودک خجالتی خود کمک کنید، همدلانه گوش دادن به احساسات و صحبت‌های اوست. فرزندتان را تشویق کنید تا درباره افکار و احساساتش با شما صحبت کند؛ به ویژه درمورد موقعیت‌های اجتماعی که ممکن است او را نگران کند. از او بپرسید که چرا علاقه‌ای به دوست شدن با دیگران ندارد یا چرا وقتی بقیه با او صحبت می‌کنند خجالت می‌کشد. یک مکالمه دوستانه، همدلانه و به دور از قضاوت و مؤاخذه، می‌تواند کلید باز شدن درب احساسات و گره‌های ذهنی بچه‌ها باشد. در عین حال، وقتی شما بدانید که دقیقاً چه چیزهایی باعث آزار یا نگرانی فرزندتان می‌شود، بهتر می‌توانید او را برای مقابله با آن‌ها آماده کنید.
  • برای شروع تغییر از گروه‌های کوچک‌تر و محیط‌های آرام یا فعالیت‌های مورد علاقه کودک شروع کنید: بعضی از والدین کودکان خجالتی ممکن است پس از مدتی ترجیح بدهند که اصلاً کودک را در موقعیت‌های اجتماعی به همراه نبرند تا از هر چالشی دور باشند و یا بالعکس، به طور مدام کودک را در معرض محیط‌های شلوغ قرار دهند تا ترس و شرم او را از بین ببرند. بهترین کار این است که برای کمک به کودکتان، از محیط‌های اجتماعی آرام‌تر و کم‌جمعیت‌تر شروع کنید. به این ترتیب، اضطراب فرزندتان به قدری زیاد نخواهد بود که نتوانید به کمک هم آن را مدیریت کنید و در عین حال او را در موقعیتی قرار داده‌اید که می‌تواند مهارت‌های ارتباطی خود را تقویت کند. هم‌چنین می‌توانید برای گسترش روابط اجتماعی او، از فعالیت‌های مورد علاقه‌اش استفاده کنید. مثلاً به جای کلاس زبان که برای او دشوار یا دوست‌نداشتنی است، از کلاس نقاشی که به آن علاقه دارید شروع کنید تا به واسطه این علاقه مشترک بین او و هم‌کلاسی‌هایش، برقراری ارتباط برای کودک آسان‌تر شود.
  • فعالیت‌ها و جمع‌های خانوادگی را دست کم نگیرید: فعالیت‌های خانوادگی، بازی‌های دورهمی و برنامه‌هایی از این دست فرصت‌های مناسبی هستند که کودک نحوه صحیح برقراری روابط صمیمانه و دوستانه را ببیند، تمرین کند و از میزان اضطراب و تنش‌های درونی او کاسته شود.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *