تشویق، یکی از اصول جدا نشدنی و بسیار مهم در فرزندپروری و تربیت کودکان است. شاید جایی در ذهن هر کدام از ما هنوز خاطره شیرین یک «صدآفرین»، لبخند از سر رضایت پدر و مادر یا تحسین یکی از معلمانمان پررنگ و واضح باشد. و شاید در نقطه حساسی از زندگی، اینکه احساس کردیم کسی تواناییهای ما را باور دارد و تشویق میکند، باعث شده تا خودمان را باور کنیم و در مسیر درستی گام برداریم.
اما مثل هر چیز دیگری در زندگی، اگر در چگونگی «تشویق» فرزندانمان درست عمل نکنیم ممکن است نتایج معکوس بگیریم. از همین رو قصد داریم در ادامه نکات مهمی را درباره تشویق کردن کودکان و بایدها و نبایدهای آن مرور کنیم.
فواید تشویق:
- تشویق کردن کودکان به آنها اعتماد به نفس و احساس مثبتی از توانمندی میدهد.
- زمانی که بچهها برای انجام رفتار خاصی تشویق میشوند، انگیزه بیشتری برای تکرار آن خواهند داشت و به مرور زمان آن رفتار به یک الگوی رفتاری در کودک تبدیل میشود.
- کودکان در سنین پایینتر درک درست و دقیقی از رفتارهای درست و غلط ندارند و دائماً در حال کشف و امتحان کردن رفتارهای متفاوتی هستند که در طول روز از دیگران میبینند. تشویق کردن رفتارهای مثبت در کودک، مثل چراغ راهنمایی عمل میکند که به طور عینی، واضح و قابل درک به آنها نشان میدهد که رفتارشان مناسب و مورد پسند بوده است.
انواع تشویق:
تشویق انواع متفاوتی دارد که میتوان آنها را به دو دسته کلی تقسیم کرد:
- تشویقهای کلامی: تحسینهای کلامی و استفاده از کلمات یا جملات مثبت، سادهترین و پر تکرارترین تشویقها هستند که به کودک فرصت میدهد تا احساس خوب شنیدن این جملات و کلمات خوشایند را در حافظه خود نگه دارد و در نبود افرادی که مشوق او باشند، قدر تلاشها و شایستگیهای خود را بداند.
- تشویقهای غیر کلامی: شاید با شنیدن «تشویق غیر کلامی» اولین چیزی که در ذهنتان بیاید جایزههای نقدی یا شکلهای مختلفی از کادو و اسباببازی باشد. اگرچه همه اینها میتوانند به عنوان تشویقی برای کودکان استفاده شوند، اما واقعیت این است که بسیاری از تشویقهای غیر کلامی بسیار در دسترستر و مهمتر از هدایای فیزیکی هستند. مواردی مثل یک آغوش حمایتگرانه، لبخند زدن، «بزن قدش»های معروف بچهها، رفتن به پارک، تماشای دو نفره برنامه کودک محبوب کودک یا چند دقیقه بازی کردن با او، همگی میتوانند بخشی از تشویقهای غیر کلامی باشند که والدین میتوانند برای فرزندان خود به کار ببرند.
کدام رفتارها باید تشویق شوند:
همه ما میدانیم که تشویق کردن کودک زمانی اتفاق میافتد که کار مثبتی انجام داده یا رفتار مطلوبی از خود نشان داده است. اما گاهی والدین ناخواسته رفتارهای منفی را در کودک خود تشویق میکنند. مثل وقتی که کودک شما با شیرینزبانی مختص خودش القاب مسخرهای را درمورد دوستش به کار میبرد و شما به خاطر لحن بامزه و جالبش شروع به خندیدن یا قربان صدقه رفتن میکنید.
از طرف دیگر باید در ذهن داشته باشیم که بسیاری از کارهای مثبتی که کودکان انجام میدهند، نتایج شیرین سریعی برای او دارند؛ مثل وقتی که فرزندتان در بازی فوتبال به شما گل میزند؛ شادی این پیروزی به خودی خود برای کودک تشویق است. گاهی باید اجازه دهید که کودک از دستاورد رفتارهایش لذت ببرد و همیشه نیازمند یک انگیزه بیرونی نباشد و گاهی این انگیزه و اشتیاق را درون خود پیدا کند.
اما درمورد کارها و عادتهای مثبتی که قصد داریم در کودک ایجاد کنیم، تشویق مناسب میتواند ابزاری موثر در رسیدن به هدف باشد و فرآیند دشوار یادگیری را برای کودک ساده و خوشایندتر کند.
همچنین ممکن است درمورد کودکانی که اعتماد به نفس پایینی در برخی زمینهها دارند و یا توانمندیهای خود را نادیده میگیرند، نقش تشویقهای بیرونی پررنگتر از باقی بچهها باشد. اما باید توجه داشته باشیم که این تشویقها اغراقآمیز و غیرواقعی نباشند و به جای تمرکز بر نتیجه، قدمهای کوچک و تلاشهای او مورد توجه و تأیید قرار بگیرند تا به تدریج بتواند شهامت کافی برای ادامه دادن مسیر را به دست بیاورد.
چند نکته مهم درباره تشویق کردن کودکان:
- اصل تناسب را فراموش نکنید: اگرچه تشویق شدن برای بچهها پیامدهای مثبت بسیاری دارد، اما نباید فراموش کنیم که «هر چیزی به اندازهاش موثر است»! اگر برای هریک از کارها و رفتارهای کودک بخواهیم جوایز و هدایای بزرگی در نظر بگیریم یا دائماً بخواهیم او را با تشویقهای زیاد به جلو حرکت دهیم، تشویقها اثربخشی خود را از دست میدهند و برای کودک عادی میشوند. اگر برای هر کار کوچک کودک، تشویقهای بزرگ در نظر بگیرید، برای کارهای مثبت بزرگتر انتظار جایزهها و تشویقهای «خارقالعاده» را از شما خواهد داشت. پس برای تشویق کودک به موقعیت، سن کودک و کاری که قرار است مورد تشویق قرار بگیرد توجه کنید و تشویقی متناسب با آن را در نظر بگیرید.
- درتشویق کردن صادق باشید: تشویقهای اغراقآمیز یا فریبکارانه نه تنها برای کودک کاربردی ندارند، بلکه میتواند او را به شکست نزدیکتر کنند. بچهها صداقت را میفهمند و اغراق را درک میکنند، آنها در عین حال که به نظر و عقیده شما درباره کارهایشان توجه میکنند، خود نیز تصوری از کیفیت عملکردشان دارند. پس وقتی بهطور اغراقآمیزی از نقاشی فرزندتان تعریف میکنید او با خود تصور میکند که شما در همه امور اغراق میکنید و میخواهید به او «دلداری بیخود» بدهید؛ و به این ترتیب ارزیابیهای مثبت شما ارزش خود را برای کودک از دست میدهند. و یا در سمت دیگر سکه، کودک ممکن است تصوری اغراقآمیز از توانمندیهای خود پیدا کند و با اولین شکست یا مواجه شدن با قضاوتهای حقیقیتر افراد دیگر، به شدت احساس شکست و ناتوانی کند.
- به جای تشویقهای اغراقآمیز، آن چه که میبینید یا احساستان از آن را بیان کنید: مثلاً «چقدر اتاقت تمیز و مرتب شده!» یا «کیف کردم دیدم اتاقت انقدر تمیز شده!». یک توصیف ساده، خوشایند و حقیقی!!
- به جای استفاده از عبارات کلی و مبهم، دلیل تشویق شدن فرزندتان را به شکل واضح به او بگویید: اولین هدف ما از تشویق کردن کودکان این است که به آنها نشان دهیم رفتار و عملکرد خوبی داشتهاند تا بتوانند آن را دوباره تکرار کنند. پس باید به آنها بهطور واضح نشان بدهیم که کدام بخش از رفتار یا عملکردشان درست و خوب بوده است. بنابراین سعی کنید به جای استفاده از عباراتی کلی و مبهم مثل «امروز خیلی دختر خوبی بودی!»، رفتار مثبت موردنظرتان را بیان کنید: «امروز خیلی تو کارهای خونه بهم کمک کردی». یا مثلاً به جای «کارت عالی بود!» بگویید «این دفعه موقع رنگ کردن نقاشیت از خط نزدی بیرون!».
- عملکرد را تشویق کنید نه نتیجه: اگرچه برای هر پدر و مادری دیدن موفقیت فرزندشان در حیطهها و فعالیتهای مختلف بسیار لذتبخش و مهم است، اما در وهله اول ما میخواهیم کودکان را برای زندگی آینده آماده کنیم و برای این کار لازم است مهارتها و اعمالی که در این مسیر به کمکشان خواهند آمد را در فرزندانمان تقویت کنیم. نتایج میتوانند تحت تأثیر شرایط محیطی، مشکلات و موانع موجود و یا بسیاری از عوامل دیگر که همه ما بارها تجربه کردهایم، تغییر کنند و آنطور که انتظار میرود پیش نروند. پس باید به کودکانمان بیاموزیم که در وهله اول بر روی عملکردشان متمرکز شوند؛ این تلاش آنهاست که مهم و راهگشاست نه صرف نمره ریاضی دوم دبستانشان!
- محبت و توجه خود را محدود به رفتارهای مثبت نکنید: اگرچه تاکنون تماماً درباره تشویق کردن کودک صحبت کردیم، اما نباید فراموش کرد که کودکان در هر سن و شرایطی، با هر رفتار و شخصیتی که دارند به توجه، احترام و مورد محبت قرار گرفتن از سمت والدینشان احتیاج دارند. کودک که لبخند مادرش را تنها زمانی میبیند که کار مثبتی انجام داده است، به مرور زمان به این نتیجه میرسد که به خودی خود ارزشی ندارد و شایسته محبت نیست و فقط زمانی ارزشمند و قابل احترام است که دستاورد مثبتی داشته باشد!