ترومای دلبستگی چیست؟
ترومای دلبستگی زمانی رخ میدهد که یک شکاف در ایجاد یک پیوند عاطفی ایمن بین کودک و مراقب اصلی او، معمولاً والدین یا قیم، ایجاد میشود. این شکاف دلبستگی ممکن است به دلیل عواملی مانند جدایی، محرومیت، سوگ، آزار یا بدرفتاری نسبت به کودک اتفاق بیافتد.
چراکه این اتفاق در دوره رشد و تکوین کودکی اتفاق میافتد، به ترومای دلبستگی به عنوان ترومای رابطهای، ترومای رشدی یا ترومای پیچیده اشاره میشود. این تروما معمولاً اثراتی عمیق و پیچیده بر رفتارها و روابط افراد دارد و ممکن است تا دوران بزرگی ادامه داشته باشد.
اهمیت دلبستگی
دلبستگی یک پیوند عاطفی عمیق است که بین کودک و مراقب اصلی او شکل میگیرد. این پیوند به عنوان یک پایه اساسی برای رشد و توسعه کودکان در طول زندگیشان ایفا میکند.
بر اساس نظریه دلبستگی که توسط جان بولبی در دهه 1940 ایجاد شد و توسعه یافته توسط مری آینزورث در دهه 1950، کیفیت این پیوندهای اولیه به طور قابل توجهی بر رشد عاطفی، اجتماعی، شناختی و مغزی کودکان تأثیر میگذارد.
کودکان از نظر بیولوژیکی مستعد ایجاد دلبستگی با مراقبان خود برای بقا هستند. آنها به کسانی که از طریق تجربه آموختهاند به عنوان در دسترس و قابل اعتماد دلبستگی ایجاد میکنند. این پیوند به عنوان یک پایگاه امن عمل میکند که به کودکان خردسال اجازه میدهد تا به طور مؤثر اعتماد، تنظیم عاطفی، مهارتهای اجتماعی و تواناییهای شناختی را توسعه دهند.
چهار الگوی دلبستگی متمایز میتواند بر اساس پاسخگویی و هماهنگی مراقب ایجاد شود. این الگوها عبارتند از:
- 1. سبک دلبستگی ایمن
- 2. سبک دلبستگی مضطرب (ناامن)
- 3. سبک دلبستگی اجتنابی (ناامن)
- 4. سبک دلبستگی آشفته (ناامن)
کودکانی که تجربه آسیب دلبستگی را داشتهاند ممکن است سبک دلبستگی ناامن را ایجاد کنند. این وضعیت میتواند پیامدهای منفی در زندگی بزرگسالی آنها را به همراه داشته باشد.
همچنین ببینید: 10 نکته در مورد نحوه برخورد با یک کودک سرکش
چه چیزی باعث ترومای دلبستگی می شود
کودکان هنگامی که در فرآیند پیوند والد-کودک تجربیات نامطلوبی مانند آزارهای ناجور یا ویژگیهای نادرست والدین را تجربه میکنند، ممکن است آسیب دلبستگی را تجربه کنند. این نوع آسیبها میتواند منشأ تجربیات ناخوشایند در دوران کودکی (ACE) باشد یا به خصوص به عوامل خاص مرتبط با والدین برگردد.
تجارب آشکاری که میتوانند به آسیب دلبستگی منجر شوند شامل موارد زیر میشوند:
- آزار جسمی: وقوع آزار جسمی نسبت به کودک میتواند به شدت آسیب دلبستگی او را تحت تأثیر قرار دهد و به کودکان حس امان و اعتماد به نفس را برداشت کند.
- سوء استفاده عاطفی: سوء استفاده عاطفی از کودکان میتواند به تخریب پیوند عاطفی میان والدین و کودکان منجر شود و در آینده به مشکلات روانی و رفتاری کودکان ادامه دهد.
- سوء استفاده جنسی: سوء استفاده جنسی نه تنها به کودکان صدمه جسمی میزند بلکه پیوند عاطفی آنها را به طور جدی تحت تأثیر قرار میدهد و احتمالاً باعث عدم اعتماد به افراد دیگر میشود.
- توهین کلامی: توهین کلامی و تشویشهای کلامی میتواند به شکست پیوند دلبستگی منجر شود و باعث کاهش اعتماد به نفس کودک شود.
- غفلت عاطفی: غفلت و بیتوجهی از سوی والدین به نیازها و احساسات کودکان میتواند باعث ایجاد احساس عدم ارتباط و اعتماد در کودکان شود.
- بیتوجهی فیزیکی: بیتوجهی به لمس و نزدیکی فیزیکی از سوی والدین میتواند به عدم ایجاد پیوند عاطفی و اعتماد در کودکان منجر شود.
- بیتوجهی پزشکی: نداشتن مراقبتهای پزشکی از سوی والدین میتواند به مشکلات جسمی کودکان و نیز تضعیف پیوند دلبستگی منجر شود.
- یتیمخانه یا مراقبت نهادی: جدایی از والدین و زندگی در مراقبت نهادی میتواند پیوند دلبستگی کودکان را به طور جدی تحت تأثیر قرار دهد.
- درگیریهای خانوادگی: درگیریهای خانوادگی و تنشها میتوانند به شکل نسبی پیوند دلبستگی کودک را تضعیف کنند.
- طلاق با تعارض بالا: طلاق و تعارضهای شدید در خانواده میتوانند به طور مستقیم به پیوند دلبستگی کودکان آسیب برسانند.
- مرگ ناگهانی والدین: مرگ ناگهانی یکی از والدین میتواند به تخریب پیوند دلبستگی کودک منجر شود.
- خشونت خانگی: تجربه خشونت خانگی میتواند به شکست پیوند دلبستگی و به مشکلات روانی و رفتاری کودکان منجر شود.
- بیماری تهدید کننده زندگی در والدین: بیماری جدی یکی از والدین میتواند به عدم استحکام پیوند دلبستگی منجر شود.
همچنین ببینید: نکته تخصصی برای مقابله با ترس از جدایی
تجارب آسیب زا پنهان که ممکن است به مسائل دلبستگی منجر شود عبارتند از:
- 1. سکوت و بیتوجهی: سکوت پrolongedرای طولانی مدت و بیتوجهی به نیازها و احساسات کودکان ممکن است به طور نهادینه پیوند دلبستگی را تضعیف کند.
- 2. عدم پاسخگویی مداوم: والدین یا مراقبانی که به طور مداوم به نیازها و تجربیات کودکان پاسخگو نیستند میتوانند به تضعیف پیوند دلبستگی کمک کنند.
- 3. توهین نامشهود: توهینهای نامشهود یا انتقادهای مخفی ممکن است به عدم اعتماد به نفس و ایجاد نگرانیهای پنهان در کودکان منجر شود.
- 4. نقض حریم شخصی: تجربه نقض حریم شخصی میتواند به تضعیف اعتماد به دیگران و پیوند دلبستگی کودکان منجر شود.
- 5. پرهیز از تجربیات مثبت: والدینی که از تجربیات مثبت و ایجاد خاطرات خوب با کودکان خود پرهیز میکنند ممکن است پیوند دلبستگی را تحت تأثیر قرار دهند.
- 6. بیتوجهی به احتیاجات روحی: عدم توجه به احتیاجات روحی کودکان، مانند تقویت اعتماد به نفس و توسعه تواناییهای اجتماعی، میتواند به تخریب پیوند دلبستگی کودکان کمک کند.
- 7. محدودیتها در ارتباطات: محدودیتها در ارتباطات با کودکان میتواند باعث ایجاد فاصله بین والدین و کودکان شود.
- 8. برخوردهای منفی: برخوردهای منفی و ناپسند ممکن است به تخریب پیوند دلبستگی منجر شوند و باعث ایجاد احساسات نامطمئنی در کودکان شوند.
- 9. نقشآفرینی معکوس: نقشآفرینی معکوس و بارزترین والدین ممکن است به ایجاد ابهام و ناپایداری در پیوند دلبستگی کودکان منجر شود.
- 10. به دنبال کردن مصالح شخصی: تمرکز بر مصالح شخصی به طور غیرمتعادل میتواند پیوند دلبستگی را تخریب کند.
ویژگی های یک شکل دلبستگی آسیب زا عبارتند از:
- 1. ناپایداری و ناکافی بودن: در این نوع دلبستگی، والدین یا مراقبان ناپایدار و ناکافی هستند و نمیتوانند نیازهای اساسی کودک را به صورت مناسب تأمین کنند. این ممکن است شامل نیازهای فیزیکی، امنیتی، و عاطفی باشد.
- 2. عدم پیوستگی و ترک مکرر: در این نوع دلبستگی، والدین ممکن است به طور مکرر کودک را ترک کنند یا پیوستگی را به طور مستمر از دست بدهند. این میتواند منجر به ناپایداری و عدم اعتماد به نفس در کودک شود.
- 3. نقشآفرینی معکوس: والدین در این حالت ممکن است نقشآفرینی معکوس کنند و کودک را در نقش والدینی قرار دهند. به عبارت دیگر، کودک ممکن است مسئولیتها و نگرانیهای والدینی را به دوش بگیرد.
- 4. توهین و سوءاستفاده: در این شکل دلبستگی، کودکان ممکن است تحت توهین یا سوءاستفاده قرار بگیرند. این تجربهها میتوانند به تخریب دلبستگی و به وارد آوردن مشکلات روانی و رفتاری در کودکان منجر شوند.
- 5. نقشآفرینی کنترلگر: والدین ممکن است به طور بیمعقولی کنترلگر باشند و از کودکان انتظار داشته باشند که به تنهایی همه چیز را انجام دهند. این میتواند به ایجاد نهادینگی و عدم توانایی در کودکان منجر شود.
- 6. بیتوجهی به احتیاجات عاطفی: والدین در این حالت ممکن است به ناپایداری در پاسخ به احتیاجات عاطفی کودکان دچار باشند و عدم توجه به احساسات و نیازهای احساسی کودکان باشد.
- 7. نادیده گرفتن نیازات: والدین ممکن است نادیده گرفته و بیتوجه به نیازات و احساسات کودکان باشند و اهمیت به موضوعات مهم برای کودکان ندهند.
- 8. فاصلهگذاری عاطفی: در این نوع دلبستگی، والدین به کودکان فاصله میگذارند و به ایجاد فاصله عاطفی بین خود و کودکان کمک میکنند.
- 9. توهین کلامی: توهینهای کلامی ممکن است به عدم اعتماد به نفس و ایجاد احساسات منفی در کودکان منجر شوند.
- 10. خشونت خانگی: وجود خشونت خانگی در محیط خانواده ممکن است به تخریب دلبستگی کودکان منجر شود و مشکلات رفتاری و روانی را تشدید کند.
این ویژگیها میتوانند به شدت تحت تأثیر دلبستگی کودکان قرار بگیرند و به مشکلات رفتاری و روانی در آینده منجر شوند.
چگونه از ترومای دلبستگی بهبود پیدا کنیم

برای بهبود و ترمیم ترومای دلبستگی، نیاز به توجه به نیازات عاطفی و روانی کودکان و همچنین پشتیبانی و کمک از منابع مختلف دارید. این مراحل و راهنماییها ممکن است به شما در این مسیر کمک کنند:
- 1. پیش فهم و تشخیص تروما: ابتدا باید ترومای دلبستگی را تشخیص دهید. برای این کار، نیاز به توجه به رفتارها، احساسات و واکنشهای کودکان دارید. اگر مطمئن نیستید، مشورت با یک متخصص روانشناسی یا کودکان میتواند کمک کند.
- 2. توانمندسازی والدین: والدین نیاز به توانمندسازی خود دارند تا بتوانند بهترین پشتیبانی را به کودکان خود ارائه دهند. آموزشها و راهنماییهای مربوط به ترومای دلبستگی میتوانند به والدین در این امر کمک کنند.
- 3. راههای مواجهه با تروما: کودکان نیاز به مواجهه ملایم و در زمینه تواناییهایشان دارند. به کودکان کمک کنید تا در مواجهه با ترومای خود احساس امنیت کنند و راههایی برای مدیریت احساساتشان بیاموزند.
- 4. پشتیبانی حرفهای: در برخی موارد، نیاز به پشتیبانی حرفهای از روانشناس یا متخصص تروما ممکن است وجود داشته باشد. این فرد میتواند راهنمایی و مشاورهای مناسب ارائه دهد.
- 5. خودمراقبت و حمایت از والدین: والدین همچنین نیاز به حمایت و خودمراقبت دارند. مراقبت از خود به شما کمک میکند تا بهترین پشتیبانی را به کودکانتان ارائه دهید.
- 6. ترکیب منابع مختلف: برای بهبود ترومای دلبستگی ممکن است نیاز به ترکیب منابع مختلف باشد، از جمله حمایت از خانواده، مدرسه، و اجتماع. همکاری با دیگر مراکز و منابع نیز میتواند کمک کند.
- 7. بازسازی دلبستگی: ایجاد رابطه امن و ایمن با کودکان میتواند به بازسازی دلبستگی کمک کند. این شامل ایجاد مربیگری مثبت، توجه به نیازات عاطفی، و ایجاد ارتباط عاطفی قوی با کودکان است.
- 8. تعامل خانوادگی: تعامل و همکاری خانواده با این فرآیند بسیار مهم است. از برقراری ارتباط با دیگر اعضای خانواده و مشارکت در راهکارهای مشترک برای بهبود وضعیت کودکان استفاده کنید.
ترمیم ترومای دلبستگی نیاز به صبر، مشورت حرفهای، و پشتیبانی مؤثر از خانواده و اطرافیان دارد. این فرآیند زمانبر است، اما با توجه و پشتیبانی مستمر، بهبود ممکن است رقم بزند.