اضطراب امتحان یکی از مشکلات جدی دانشآموزان در هر دوره و هر رده سنی است که به خصوص با فرا رسیدن دوره امتحانات پایانترم، دشواری و تنش زیادی را به دانشآموزان و خانوادهها تحمیل میکند. اما چرا امتحان دادن تبدیل به یک کابوس میشود؟ چرا علی رغم بارها و بارها امتحان دادن، هیچ وقت به این اضطراب عادت نمیکنیم و باز هم به شدت مضطرب و نگران میشویم؟ آیا میتوان برای مقابله با این اضطرابها کاری کرد؟ یا اصلاً لازم است برای رفع آن اقدامی کنیم؟
تمام این موارد سوالات مهمی هستند که قصد داریم در این مقاله به آن پاسخ دهیم…
اضطراب امتحان چیست و چه علائمی دارد؟
به طور کلی میتوان «اضطراب» را حالت ناخوشایند کلی و مبهمی از نگرانی و تشویش تعریف کرد که در موقعیتهای پر فشار که فرد احساس میکند توانایی کافی برای مقابله با آن را ندارد، افزایش پیدا میکند. با این تعریف و مفهوم واضح است که منظور از اضطراب امتحان، احساس فشار و تنش ناخوشایندی است که در موقعیتهایی که کودک یا نوجوان در معرض آزمون و ارزیابی شدن تجربه میکند.
واضح است که میزانی از اضطراب و نگرانی در این موقعیتها کاملاً طبیعی و لازم است. اضطراب زمانی که در حد نرمال و غیرآزاردهنده باشد به فرد انگیزه و نیروی محرکهای برای حرکت و اقدام میدهد تا برای رفع خطر احتمالی که احساس میکند (مثل خطر رد شدن در امتحان) چارهای بیندیشد یا تلاش بیشتری به خرج دهد.
با این وجود، معمولاً زمانی که از «اضطراب امتحان» صحبت میکنیم، منظورمان اضطراب بیش از حد و ناراحتکنندهای است که نه تنها کمکی به فرد نمیکند، بلکه عملکرد او را پایین میآورد و حتی گاهی با علائم جسمی همراه است. اضطراب امتحان در افرادی که به آن مبتلا هستند تأثیر منفی گستردهای روی حافظه و توانمندیهای ذهنی و عملکردی فرد میگذارد و به فرد اجازه نمیدهد تا تمام توانمندی و دانستههای خود را نشان دهد.
بسیاری از دانشآموزانی که به اضطراب امتحان مبتلا هستند، در زمان آزمون و یا شبهای قبل از امتحان، مشکلات جسمانی مثل سردردهای شدید، مشکلات گوارشی، تپش قلب یا تنگی نفس را تجربه میکنند و گاهی این علائم به قدری شدید است که نیازمند مراقبتهای پزشکیاند.
دلایل اضطراب امتحان:
نگرانی و اضطراب درمورد امتحان دلایل مختلفی میتواند داشته باشد. از جمله:
- سختگیری زیاد و نتیجهگرایی: والدین یا معلمانی که انتظارات بیش از حد سختگیرانه و جدی درباره نتایج آزمون، نمره و معدل دارند و به جای تمرکز بر تلاش و توانمندیهای کودک، صرفاً بر نتایج و دستاوردهای او تأکید دارند، موقعیت پر فشاری را برای کودک ایجاد میکنند. و حتی پس از مدتی کودک بدون آنکه بداند این معیارهای سختگیرانه را درونی میکند و حتی در غیاب یک ارزیاب جدی و سختگیر هم اضطراب و نگران از نتیجه را تجربه میکند. به ویژه اگر این سختگیریها با چاشنی سرزنش، تحقیر و تهدید همراه باشند!
- انتظارات غیرواقعبینانه: گاهی والدین یا معلمان بدن در نظر گرفتن سطح عملکرد فعلی کودک از او انتظار یک پیشرفت یا دستاورد چشمگیر را دارند و این تفاوت زیاد بین موقعیت کنونی و دستاورد مورد انتظار میتواند فشار بسیار زیادی را به کودک تحمیل کند. مثل وقتی که از دانشآموزی که همیشه در درس ریاضی 12 میگرفته، انتظار نمره 18 در امتحان پایانترم را داشته باشیم!
- اضطراب والدین: گاهی اوقات آنچه آغازگر اضطراب امتحان در کودکان است، والدین مضطرب هستند. برخی از والدین ممکن است علی رغم اینکه فشاری درمورد نتیجه آزمون و نمرات به فرزند خود نیاورند، اما با رفتارهای اضطرابآمیز خودشان در کودک این تصور را ایجاد کنند که امتحان موضوعی در حد مرگ و زندگی است، یا نمره کامل نگرفتن فاجعهایست که باید هر طور شده از آن جلوگیری کرد. والدینی که به طور مداوم درباره شیوههای صحیح امتحان دادن به کودک تذکر میدهند یا دائماً میزان دروس خوانده شده را از کودک جویا میشوند یا استرس خود را مکرراً ابراز میکنند، باعث بالا رفتن اضطراب کودک میشوند.
- اهمیت بالای آزمون: گاهی اضطراب امتحان صرفاً در نتیجه رو به رو شدن با آزمونی مهم و تأثیرگذار مثل کنکور است که دانشآموز نگران عواقب منفی قبول نشدن در آزمون است. همچنین گاهی اوقات پاداش و تشویقهای بسیار بزرگی که والدین برای قبولی در یک آزمون در نظر میگیرند، به همان اندازه که میتواند انگیزهبخش باشد، اضطراب کودک را از نتیجه آزمون بالاتر میبرد؛ زیرا کودک نگران است که مبادا با رد شدن در آزمون یا نگرفتن نتیجه قابل قبول از یک منفعت و پاداش بزرگ بیبهره بماند.
- اعتماد به نفس و احساس کفایت تحصیلی پایین: بسیاری از مواقع نگرانی کودک از نتیجه آزمون نیست، بلکه موضوع اصلی احساس «خنگ بودن» یا ناتوانی در فهم درسهاست که کودک را آزار میدهد. کودکانی که اعتماد به نفس پایینی دارند یا شکستهای تحصیلی پی در پی را تجربه کردهاند، به طور مداوم نگران ضعفهای خود هستند و احساس میکنند که توان مدیریت و مقابله با شرایط امتحان را ندارند.
- سرشت اضطرابی: بسیاری از افراد هستند که از بدو تولد ساختارهای مغزی و انتقالدهندههای عصبی آنها نسبت به اضطراب و موقعیتهای پرفشار حساستر از سایرین است. این افراد در موقعیتهایی که برای دیگران نگرانکننده هستند، احساس فشار و اضطراب بیشتری میکنند و اضطراب بالاتری را تجربه میکنند که این موضوع درمورد موقعیتهایی مثل امتحان دادن هم میتواند صادق باشد.
چرا اضطراب امتحان عادی نمیشود؟
شاید بارها این جمله را شنیده باشید که برای مقابله با ترسها باید با آنها مواجه شویم. اما چرا با وجود اینکه یک دانشآموز بارها و بارها با شرایط امتحان رو به رو میشود، این اضطراب کمتر نمیشود؟!
مسئله اساسی این است که اغلب اوقات آنچه واقعاً باعث اضطراب کودک یا نوجوان میشود خود امتحان نیست، بلکه عواقب منفی بعد آن (مثل سرزنشهای والدین) یا احساسات منفی درونی خود (مثل احساس بیکفایتی و عدم اعتماد به نفس) است و اضطراب امتحان تنها نتیجه این ترسهای جدیتر هستند. با این اوصاف علی رغم اینکه یک دانشآموز به دفعات بسیار زیادی با شرایط آزمون دادن مواجه میشود، تا وقتی که ریشه ترس و نگرانی اصلی او رفع نشده باشد، این اضطراب کاهش پیدا نمیکند.
با اضطراب امتحان چه کنیم؟
- تنفس عمیق و شکمی و تمرینات ریلکسیشن (آرامسازی عضلات): این تمرینها اگر به نحو صحیح انجام بگیرند میتواند تا حد زیادی علائم جسمانی حاصل از اضطراب مثل تپش قلب و تنگی نفس را کاهش دهند و با بالا بردن میزان اکسیژنرسانی به مغز به بهتر شدن تمرکز و قوای ذهنی کمک کنند.
- شناخت واقعبینانه از تواناییها و نقاط ضعف: شناخت درست از توانمندیها و ضعفهای فردی میتواند کمک کند که انتظارات واقعبینانه و منطقی داشته باشیم و در عین حال بتوانیم برای رفع نقاط ضعف، از شیوههای کمکی مناسب بهره ببریم.
- استراحت کافی: تغذیه مناسب، نوشیدن آب کافی و استراحت خوب به تقویت سیستم بدن و آمادهتر بودن ذهن کمک میکند و علائم استرس را کاهش میدهند.
- کمک گرفتن از متخصص: همان طور که گفته شد، اغلب مواقع دلیل اصلی اضطراب امتحان، نگرانیها و مسائل جدیتری است که نیازمند بررسیهای تخصصی و درمانهای ریشهایتری هستند. به ويژه وقتی علائم اضطراب امتحان بسیار شدید، آزاردهنده و مختلکننده است یا معمولاً با علائم جسمانی همراه میشود.