استرس و فشار روانی، در هر شکل و ابعادی که باشد، بخش جدایی ناپذیری از زندگی به نظر میرسد. هر روز که شما برای به موقع رسیدن به محل کارتان، ناچار هستید مدتی را پشت ترافیک بگذارنید، یا برای آماده کردن فرزندتان برای رفتن به مدرسه باید مدام با او سر و کله بزنید، یا حتی فشارهای بزرگتری مثل فراهم کردن هزینه اجاره خانه و مراقبت از والدین بیمارتان، همگی نمونههایی از فشارها و عوامل استرسزایی هستند که به طور معمول ممکن است هر کدام از ما با آنها مواجه باشیم.
افراد ممکن است در مواجهه با فشارهای روانی مختلف، به شیوههای متفاوتی واکنش نشان بدهند و روشهای گوناگونی برای کنار آمدن با این استرسها داشته باشند. این شیوههای کنار آمدن با مشکلات، در روانشناسی، با عنوان راهبردها یا سبکهای مقابلهای شناخته میشوند که برخی از آنها راهبردهای سالم و موثرتری نسبت به سایرین هستند.
افرادی که در برخورد با مسائل گوناگون، میتوانند از راهبردهای مقابلهای کارآمدی استفاده کنند، اغلب فشار روانی کمتری احساس میکنند، در مهارت حل مسئله عملکرد مناسبتری از خود نشان میدهند و سلامت روان بهتری دارند. از این جهت، شناخت انواع سبکهای مقابلهای و پیامدهای هر کدام از آنها، چندان خالی از لطف نیست و فرصتی در اختیار میگذارد که بتوانید بار دیگر به راهبردهای مقابله با تنش و فشار روانی در خودتان و فرزندتان نگاهی بیندازید و در صورت لزوم اصلاحاتی ایجاد کنید.
انواع سبکهای مقابلهای
لازاروس و فولکمن در سال ۱۹۸۴ دو راهبرد عمدهای که معمولاً افراد در مقابله با مشکلات و موقعیتهای پرفشار در پیش میگیرند را معرفی کردند. از نظر آنها، زمانی که شخص دچار مشکل یا استرسی میشود، ممکن است تمرکز خود را بر مسئله موجود بگذارد و یا به جای تلاش برای حل مشکل، سعی کند که به شکلی احساسات منفی خود را کاهش بدهد. اما بعدها در سال ۱۹۹۴، اندلر و پارکر یک سبک مقابلهای دیگر نیز به این فهرست اضافه کردند و آن را راهبردهای مقابلهای اجتنابی نامیدند. اجازه بدهید با ذکر یک مثال، این سه سبک مقابلهای را بیشتر توضیح بدهیم.
مثال: دانشجویی را تصور کنید که در طول ترم متوجه میشود که در درس آمار و احتمالات ریاضی به اندازه کافی دانش و مهارت ندارد و احتمالاً برای آزمون پایان ترم آماده نیست. زمانی که این دانشجو متوجه این موضوع میشود چند راهکار و برخورد مختلف را میتواند در پیش بگیرد:
- راهبرد مسئلهمدار: در مثال بالا، اگر دانشجو تصمیم بگیرد که مهلت زمان باقی مانده را صرف این موضوع کند که ضعف خود را تشخیص بدهد و از طریق راههای مختلفی مثل تمرین و مطالعه بیشتر، کلاس خصوصی گرفتن یا استفاده از جزوههای آموزشی دیگر، به نحوی ضعف خود در این درس را جبران نماید، در حال استفاده کردن از یک راهبرد مسئلهمدار میباشد. راهبردهای مسئلهمدار (همان که از نام آن برمیآید) بر موضوع اصلی استرس تمرکز میکنند و به دنبال رفع مشکل اساسی و پیدا کردن یک راه حل موثر برای آن هستند. افرادی که بیشتر از سبک مقابلهای مسئلهمدار استفاده میکنند، عموماً از توانایی حل مسئله مناسبی برخوردارند، توان مدیریت بر هیجانات خود را دارند و از طریق ایجاد تغییراتی در محیط یا مشکل اضطرابآور، سعی در کنترل و بهتر کردن اوضاع میکنند.
- راهبردهای هیجانمدار: دانشجویی که در مثال آمده است، ممکن است به این نتیجه برسد که او نمیتواند در درس آمار و احتمالات پیشرفت چندانی داشته باشد و سعی میکند با کمک گرفتن از روشهای مختلف، احساس ضعف و شکست خود را التیام دهد؛ مثلاً ممکن است که با کمی گریه یا درد دل کردن پیش یک دوست، یا تمرکز روی فعالیتهایی که در آنها عملکرد بهتری دارد، تلاش کند که احساس ضعف خود را برطرف نماید. در حقیقت، در سبک مقابلهای هیجانمدار، فرد به جای تمرکز بر مسئله اصلی، به دنبال راهکارهایی برای کاهش احساسات منفی در خود است. مثل فردی که بعد از جدایی از همسرش، تلاش میکند که روحیه از دست رفته خود را برگرداند یا به خود کمک کند که احساسات مثبتتری را تجربه نماید. حتی گریه کردن در موقع ناراحتی، یا شکستن ظروف وقتی عصبانی هستید هم میتوانند جزو راهبردهای هیجانمدار به شمار بروند که به نوعی کمک میکنند احساسات منفی خود را تخلیه کنید.
- راهبردهای اجتنابی: اما این دانشجو ممکن است کاملاً موضوع ضعف در ریاضیات را نادیده بگیرد و با سرگرم شدن در مهمانیهای دوستانه، مشغول شدن در فضای مجازی یا حتی روی آوردن به مواد مخدر، به نحوی تلاش کند که تا حد ممکن از موضوع استرسزا دور باشد. در راهبردهای اجتنابی شخص نه برای حل شدن مسئله و نه برای کم کردن هیجانات منفی خود اقدامی نمیکند، بلکه با نادیده گرفتن مشکل یا سرگرم کردن خود به فعالیتهای دیگر، از مواجه شدن با آن خودداری میکند؛ به طوری که انگار از ابتدا هیچ مسئله یا عامل استرسآوری وجود نداشته است. در بسیاری از موارد، روی آوردن به مصرف مواد مخدر، نوشیدنیهای الکی یا رفتارهای پرخطر دیگر، راهکارهایی هستند که افراد و به ویژه نوجوانان به کمک آنها سعی در انکار و نادیده گرفتن مسائل و دشواریهای زندگی میکنند.
کدام سبک مقابله با استرس، بهتر از سایرین است؟
اکنون که تا حدودی با انواع شیوههای مقابله با فشار روانی آشنا شدهاید، اگر از شما پرسیده شود که بهترین راهبرد مقابله با استرس کدام است، چه پاسخی خواهید داد؟
احتمالاً شما هم معتقدید که در وهله اول، سبک مسئلهمدار گزینه مناسبتری به نظر میرسد و بهترین شیوه برای مواجهه با یک مشکل، تلاش برای فهم و حل کردن آن است. و به همین دلیل است که این دسته از راهبردها به عنوان یکی از سازگارنهترین و موثرترین شیوههای کنار آمدن با موقعیتهای پرفشار شناخته میشود.
اما در عین حال نمیتوان این واقعیت را کتمان کرد که ما در طول زندگی و بسته به موقعیتهای مختلفی که در آنها قرار میگیریم، ممکن است از هر کدام از شیوههای دیگر نیز استفاده کنیم. حتماً برای شما هم پیش آمده که بعد از یک روز پرفشار چند دقیقهای را تنها و دور از همه به گوش دادن موسیقی سپری کنید یا چند قطره اشک بریزید تا مقداری از احساسات منفی خود را تخلیه کنید، یا حتماً تجربه این را داشتهاید که تصمیم بگیرید چند روز مرخصی کاری بگیرید و با یک مسافرت کوتاه وانمود کنید که هیچ مشکلی با محل کار خود و فشار کاریتان ندارید.
اگرچه که معتقدیم راهکارهای مسئلهمدار بهترین شیوهها مواجهه با مشکلات و هیجانات منفی هستند، اما حتی در بسیاری از مواقعی که شرایط موجود چندان قابل تغییر نیست، استفاده کردن از روشهای هیجانمدار میتواند یک جایگزین کاملاً مناسب و سازگارانه به شمار بیایند. مثل زمانی که عزیزی را از دست میدهیم؛ در چنین شرایطی هیچ راه حلی برای از بین بردن این فقدان وجود ندارد، اما میتوانیم به شیوههای گوناگون برای درد و اندوهمان تسکینی پیدا کنیم. بهعلاوه، بسیاری از مواقع لازم است که قبل از رفتن به سراغ مشکل اصلی، با احساسات منفی خود به خوبی کنار بیاییم؛ چراکه خیلی از اوقات، به دلیل هیجانات شدید و ناراحتکنندهای که فرد تجربه میکند، مغز فرصت و انرژی کافی برای بررسی وضعیت و پیدا کردن یک راهکار مناسب را نخواهد داشت.
در عین حال، شیوهها و راهکارهای اجتنابی هم، اغلب اوقات به افرادی که احساس اعتماد به نفس یا توانمندی کافی برای رو به رو شدن با موضوع اضطرابآور و پرفشار را ندارند، امکان میدهد که از شر مشکل و احساسات منفی ناشی از آن خلاص شوند؛ مثلاً برای نوجوانی که احساس میکند هرگز نمیتواند در کنار خانواده خود احساس آرامش و مهم بودن بکند یا به واسطه طلاق والدینش، فشار روانی زیادی را تحمل میکند، مصرف مواد یا حضور مداوم در گروههای دوستی و دوری از خانه، راهی است که ذهن خسته و آشفته او را از محیط دردسرساز خانواده دور نگه میدارد.
بنابراین، مسلم است که همه شکل و شیوههای مقابلهای، تحت شرایط خاصی میتوانند برای افراد کمککننده باشند؛ اما به طور کلی، آنچه که مهم است، این است که یک فرد در طول زندگی خود بتواند در اغلب موقعیتها از راهبردهای مسئلهمدار بهره ببرد و کمترین استفاده را از راهبردهای اجتنابی داشته باشد.
راهبردهای مقابله با استرس در کودکان چگونه است؟
کودکان هم مثل بزرگسالان هر روز درگیر فشارها و استرسهای کوچک و بزرگی میشوند که نیاز است با آنها کنار بیایند یا به مقابله با آن بپردازند. دستهبندی راهبردهای مقابله با استرس در کودکان نیز مثل بزرگسالان است، اما از آنجایی که مهارتهای شناختی بچهها هنوز در حال رشد است و پختگی کافی را ندارند، اغلب اوقات ممکن است از راهبردهای هیجانمدار یا راهبردهای اجتنابی استفاده کنند.
شیوههای هیجانمدار در کودکان میتواند شامل رفتارهایی مثل گریه کردن، جیغ کشیدن، پرتاب کردن اسباببازیها، قهر کردن و … باشد که اغلب اوقات در کودکان کوچکتر مشاهده میشود. اما در عین حال، بچهها ممکن است از روشهای اجتنابی نیز به طور گستردهای استفاده کنند. مثل کودکی که هر بار موقع دعوای پدر و مادرش، خود را سرگرم بازی با اسباببازیهایش میکند؛ طوری که انگار هیچ توجهی به اتفاقی که در اتاق کناری در حال رخ دادن است، ندارد.
اما در مورد کودکانی که اساساً شناخت درستی از احساسات و عواطف خود ندارند، ممکن است این هیجانات منفی و فشارهای روانی، به شکل دردهای جسمانی ظاهر شوند. مثل کودکی که به خاطر ترس از مدرسه رفتن، هر روز صبح دلدرد میگیرد.
چطور میتوان به بچهها کمک کرد تا راهبردهای مقابلهای بهتری را به کار بگیرند؟
اولین و مهمترین نکتهای که برای آموزش راهبردهای مقابلهای موثر به کودکان باید در نظر داشت این است که بدانیم، برای یک فرد سالم لازم است که بتواند در مواقع لزوم از انواع سبکهای مسئلهمدار و هیجانمدار استفاده کند. به ویژه برای کودکان کم سن و سالتر که هنوز ساختارهای مغزی و شناختی آنها در حال رشد است و به قدر کافی به پختگی هیجانی و فکری نرسیدهاند.
کودکان باید بدانند که در مواقع دشوار زندگی یا اوقاتی که درگیر یک مسئله هستند، میتوانند به کمک گرفتن از بعضی روشها، احساس بهتری داشته باشند و در مرحله بعد به سراغ حل مشکلاتشان بروند. پس برای اینکه به کودکان کمک کنیم که شیوههای مقابلهای مناسبی را در خود پرورش بدهند، لازم است که هر دو سبک هیجانمدار و مسئلهمدار را در نظر داشته باشیم.
برای پرورش روشهای مقابله هیجانمدار موثر لازم است:
- کودکان با احساسات مختلف خود آشنا باشند: قدم اول مدیریت هیجانی این است که کودک بداند حال بدی که تجربه میکند چیست و چه نام دارد.
در مقاله «آنچه باید درباره آموزش احساسات به کودکان بدانید!» میتوانید به طور کامل درباره چگونگی آموزش احساسات به کودکان و نکاتی که میبایست به آنها توجه شود، مطالعه کنید.
- رفتارهای هیجانی مناسب و نامناسب را به کودک نشان دهید: بعد از اینکه بچهها با احساسات مختلف تا حدودی آشنا شدند و توانایی تشخیص آنها در وجود خود را پیدا کردند، لازم است بدانند که اگرچه همه احساسات طبیعی و قابل قبول هستند، اما هر رفتاری قابل پذیرش نیست. در عین حال، برای تکمیل این فرآیند نیاز است که رفتارهای جایگزین مناسبتری را برای تخلیه هیجاناتش به او پیشنهاد دهید. مثلاً کودک باید متوجه شود که عصبانی شدن اشکالی ندارد، اما اجازه ندارد که هنگام عصبانیت به کسی آسیب بزند یا به وسایل دیگران آسیبی وارد کند؛ در عوض، میتواند برای خالی کردن خشمش به یک بالش مشت بزند.
- لیستی از فعالیتهای خوشایند و آرامبخش تهیه کنید: بعد از اینکه کودک با رفتارهای هیجانی نامناسب و مناسب آشنا شد و فهمید که چطور میتواند به شکل مناسب و قابل قبولی هیجانات منفی خود را ابراز نماید، زمان آن فرا میرسد که به کمک خود کودک لیستی از کارها و فعالیتهایی که به او احساس آرامش میدهند را تهیه کنید. به این ترتیب، کودک یاد میگیرد که میتواند برای آرام شدن خود اقداماتی انجام دهد. این لیست میتواند شامل فعالیتهایی مثل نفس عمیق کشیدن، حرف زدن با مادر و پدر یا دوستان، تماشای کارتون، کشیدن نقاشی، خواندن یک شعر یا هر فعالیت دیگری باشد که فرزند شما با انجام آنها احساس لذت و آرامش خواهد داشت.
برای پرورش روشهای مقابله مسئلهمدار موثر لازم است:
برای اینکه بتوانیم به کودکان کمک کنیم که مهارتهای مقابله مسئلهمدار را در خود پرورش دهند، لازم است که تواناییهایی مثل پیشبینی پیامدها، انتخاب و تصمیمگیری و به طور کلی مراحل حل مسئله را به آنها آموزش دهیم. شما میتوانید در مقاله «چگونه به کودکان کمک کنیم تا مهارت حل مسئله را بیاموزند؟»، اطلاعات جامعی در خصوص آموزش مهارت حل مسئله به کودکان و پیشنیازهای ضروری برای این آموزشها را در اختیار داشته باشید.
در عین حال، لازم است که بچهها نسبت به دامنه توانمندیها، نقاط قوت و ضعف خود آشنایی داشته باشند و امکانات محیطی مثل مشورت کردن با دیگران یا کمک خواستن را نیز به عنوان راهکارهای قابل استفاده و مفید در نظر داشته باشند.