اختلافات نظری میان افراد وجود دارد در مورد اینکه آیا اختلالات تغذیه انتخابی سبک زندگی هستند یا بیماریهای جدی و اغلب مرگباری که با اختلالات شدید در رفتارهای مرتبط با تغذیه، افکار، و احساسات همراه میشوند. این مقاله به بررسی اختلالات تغذیه معروف به “بی اشتهایی عصبی”، “پرخوری عصبی” و “اختلال پرخوری” میپردازد.
بی اشتهایی عصبی
بی اشتهایی عصبی شامل دو زیرگروه مختلف است. در زیرگروه “محدود کننده”، افراد از مصرف غذا به شدت اجتناب میکنند و مقدار و نوع غذای مصرفی خود را محدود میکنند. آنها ممکن است به طور مداوم وزن خود را کنترل کرده و حتی در صورت کمبود وزن جدی، خود را چاق میبینند. در زیرگروه دیگر، “پاکسازی پرخوری”، افراد نه تنها مقدار غذای مصرفی را محدود میکنند بلکه به دورههای پرخوری و سپس پاکسازی میپردازند؛ به این معنا که مقادیر زیادی غذا را در مدت کوتاهی میخورند و سپس آن را استفراغ میکنند یا از ملینها و دیورتیکها استفاده میکنند تا از مصرف غذا خود جبران کنند.
بی اشتهایی عصبی یک اختلال خطرناک است که با مرگ و میر بالا نسبت به سایر اختلالات روانی همراه است. افراد مبتلا به بی اشتهایی عصبی در معرض خطر مرگ ناشی از عوارض پزشکی مرتبط با کاهش وزن هستند و خودکشی هم دیگر عامل مرگ و میر در این گروه از افراد است.
علائم بی اشتهایی عصبی شامل:
- 1. مصرف غذا به شدت محدود
- 2. لاغری شدید
- 3. تلاش بیوقفه برای لاغری و ترس از افزایش وزن
- 4. تصویر تحریف شده از بدن و تأثیر زیاد تصورات در مورد وزن و شکل بدن
- 5. ممکن است علائم دیگری نیز به مرور زمان ایجاد شوند، از جمله استخوانهای نازکتر، موها و ناخنهای ضعیف، پوست خشک، و یبوست شدید.
پرخوری عصبی
پرخوری عصبی به وضعیتی اطلاق میشود که افراد در آن دورههای مکرری از خوردن مقادیر زیادی غذا را تجربه میکنند و احساس عدم کنترل بر این دورهها دارند. این وضعیت ممکن است به عملیاتی مانند استفراغ اجباری، استفاده بیش از حد از ملینها و دیورتیکها، روزهگرفتن، ورزش زیاد یا ترکیبی از این رفتارها همراه باشد. افراد مبتلا به پرخوری عصبی ممکن است وزن کمی، وزن طبیعی یا اضافه وزن داشته باشند.
علائم پرخوری عصبی شامل:
- 1. مصرف مکرر و زیاد غذا
- 2. احساس عدم کنترل بر دورههای پرخوری
- 3. مشکلات دهان و گلو، از جمله التهابها و مشکلات دندانی
- 4. مشکلات گوارشی
- 5. عدم تعادل الکترولیت
- 6. علائمی مانند کم آبی شدید، کاهش وزن، و ناراحتی روده
- 7. سایر مشکلاتی نظیر کمبود انرژی و ناباروری.
اختلالات تغذیه، به خصوص بیاشتهایی عصبی و پرخوری عصبی، بیماریهای جدی و خطرناکی هستند که نیاز به تشخیص و درمان متخصصانه دارند. اگر شما یا کسی در اطرافتان احتمال مبتلا به این اختلالات را دارید، بهتر است به پزشک معالج مراجعه کرده و کمک حرفهای دریافت کنید. تشخیص زودرس و درمان میتواند زندگی و سلامتی را نجات دهد.
اختلال پرخوری
اختلال پرخوری وضعیتی است که در آن افراد کنترل خود را بر روی مصرف غذا از دست میدهند و دورههای مکرری از مصرف مقادیر نامعقولاً زیاد غذا را تجربه میکنند. برخلاف پرخوری عصبی، در اختلال پرخوری، دورههای پرخوری با پاکسازی، ورزش بیش از حد یا روزهگرفتن همراه نیست. در نتیجه، افراد مبتلا به اختلال پرخوری اغلب دارای اضافه وزن یا چاقی هستند. اختلال پرخوری به عنوان یکی از شایعترین اختلالات خوردن در ایالات متحده شناخته میشود.
علائم اختلال پرخوری عبارتند از:
- 1. مصرف مقادیر زیاد غذا در یک زمان مشخص، مانند یک دوره 2 ساعته.
- 2. مصرف غذا حتی زمانی که سیر هستید یا گرسنه نیستید.
- 3. سرعت بالای غذا خوردن در طول دورههای پرخوری.
- 4. خوردن به میزانی که به طرز ناراحتکنندهای سیر شوید.
- 5. خوردن به تنهایی یا به صورت مخفیانه برای جلوگیری از خجالت.
- 6. احساس ناراحتی، شرم یا گناه در مورد غذا خوردن خود.
- 7. احتمالاً رژیم گرفتن مکرر بدون کاهش وزن.
اجتناب از اختلال مصرف غذای محدودکننده (ARFID)
اختلال مصرف غذای محدودکننده اجتنابی (ARFID)، که قبلاً به عنوان اختلال غذا خوردن انتخابی شناخته میشد، وضعیتی است که در آن افراد مقدار یا نوع غذای مصرفی را محدود میکنند. برخلاف بی اشتهایی عصبی، افراد مبتلا به ARFID تصویری تحریف شده از بدن یا ترس شدید از افزایش وزن ندارند. ARFID معمولاً در سنین کودکی شایع است و معمولاً زودتر از سایر اختلالات خوردن شروع میشود. بسیاری از کودکان این مراحل پرخوری را پشت سر میگذارند، اما کودکان مبتلا به ARFID کالری کافی برای رشد و تکامل مناسب نمیخورند و بزرگسالان مبتلا به ARFID کالری کافی برای حفظ عملکرد اولیه بدن نمیخورند.
علائم اختلال مصرف غذای محدودکننده (ARFID) شامل:
- 1. محدودیت شدید در انواع یا مقادیر غذای مصرفی.
- 2. عدم اشتها یا عدم علاقه به غذا.
- 3. کاهش وزن چشمگیر.
- 4. مشکلات معده، درد شکم یا سایر مشکلات گوارشی بدون علت شناخته شده دیگری.
- 5. محدودیت در میزان مشخصی از غذاهای ترجیحی که حتی محدودتر میشود (درجهبندی به عنوان “غذا خوردن”).
عوامل خطر
اختلالات خوردن میتوانند افراد را در هر سنی، نژادی/قومی، وزن بدن و جنسیت تحت تأثیر قرار دهند. این اختلالات عمدتاً در دوران نوجوانی یا بزرگسالی ظاهر میشوند، اما ممکن است در دوران کودکی یا در اواخر زندگی نیز ایجاد شوند. تحقیقات نشان میدهد که اختلالات خوردن ناشی از تعامل پیچیده عوامل ژنتیکی، بیولوژیکی، رفتاری، روانی و اجتماعی هستند. محققان از آخرین فناوریها و علم برای بهترین درک از این اختلالات استفاده میکنند.
مطالعات تصویربرداری مغز نیز درک بهتری از اختلالات خوردن ارائه میدهند. به عنوان مثال، محققان تفاوتهایی در الگوهای فعالیت مغز در زنان مبتلا به اختلالات خوردن نسبت به زنان سالم یافتهاند. این نوع تحقیقات میتواند به توسعه ابزارهای جدید تشخیص و درمان اختلالات خوردن کمک کند.
درمانها و روشهای درمانی
مهم است که به دنبال درمان زودهنگام برای اختلالات خوردن باشید. افراد مبتلا به اختلالات خوردن در معرض خطر بیشتری برای خودکشی و عوارض پزشکی هستند. افراد مبتلا به اختلالات خوردن اغلب ممکن است سایر اختلالات روانی مانند افسردگی یا اضطراب و یا مشکلات مصرف مواد داشته باشند. بهبود کامل از دست اختلالات خوردن ممکن است باشد.
برنامههای درمانی متناسب با نیازهای فردی طراحی شده و ممکن است شامل یک یا چند مورد از موارد زیر باشد:
- 1. رواندرمانی فردی، گروهی و/یا خانوادگی.
- 2. مراقبت و نظارت پزشکی.
- 3. مشاوره تغذیه.
- 4. داروها.
درمان مبتنی بر خانواده، نوعی رواندرمانی است که در آن والدین نوجوانان مبتلا به بیاشتهایی عصبی مسئولیت تغذیه کودک خود را بر عهده میگیرند. این نوع درمان میتواند در افزایش وزن و بهبود عادات غذایی و خلق و خوی افراد بسیار مؤثر باشد.
برای کاهش یا حذف رفتارهای پرخوری و پاکسازی، افراد ممکن است تحت درمان رفتاری شناختی (CBT) قرار گیرند، که نوع دیگری از رواندرمانی است که به فرد کمک میکند یاد بگیرد که چگونه الگوهای تفکر تحریف شده یا غیرمفید را شناسایی کند و باورهای نادرست را تشخیص دهد و تغییر دهد.
درمانهای دارویی نیز ممکن است در ترکیب با روشهای درمانی دیگر استفاده شوند. شواهد نشان میدهد که داروهایی مانند داروهای ضد افسردگی، ضد روانپریشی یا تثبیتکنندههای خلقی ممکن است برای درمان اختلالات خوردن و سایر بیماریهای همزمان مانند اضطراب یا افسردگی مفید باشند.
همچنین بخوانید: نقش خانواده در شکلگیری اضطراب کودکان