Lauren Allerhand، روانشناس بالینی در موسسه Child Mind، توضیح میدهد: “آنچه که ما در مورد بچهها و نوجوانان کوچکتر میبینیم این است که آنها همیشه احساس آزردگی یا عصبانیت میکنند. آنها همیشه کمی ناامید به نظر میرسند، مثل اینکه در حال جوشیدن در زیر سطح هستند.”
دکتر آلرهند اضافه میکند: “چیزی که من اغلب میبینم، بچههایی هستند که هر دو را تجربه میکنند. این مانند ناتوانی در تجربه احساسات مثبت است. آنها بین این تحریکپذیری و خلقوخوی ضعیف غوطهور میشوند.”
تحریک پذیری زمانی که بخشی از افسردگی باشد چگونه به نظر می رسد؟

- 1. از دست دادن علاقه به چیزهایی که زمانی از آنها لذت میبردند.
- 2. احساس بیارزشی و گفتن چیزهای منفی در مورد خود.
- 3. کمبود انرژی، احساس خستگی یا تنبلی به نظر میرسد.
- 4. مشکل در تمرکز یا تصمیمگیری.
- 5. افزایش یا کاهش وزن، تغییر در اشتها.
- 6. مشکل در خوابیدن یا خواب زیاد.
- 7. فکر کردن یا اقدام به خودکشی.

دکتر آلرهاند توضیح میدهد: “من ابتدا به اضطراب نگاه میکنم، مگر اینکه سابقه خانوادگی قوی دوقطبی یا برخی از شاخصهای بسیار قوی وجود داشته باشد، زیرا این موارد بسیار کمتر رایج است.”
دکتر آلرهاند توضیح میدهد: “آنها بچههایی هستند که از صفر به 100 میرسند، چیزهایی را پرتاب میکنند، ضربه میزنند – آن عصبانیتهای واقعاً بزرگ، نمایشهای بزرگ.” تشخیص DMDD معمولاً قبل از ده سالگی انجام میشود و در کودکان کمتر از شش سال تشخیص داده نمیشود، زیرا کودکان کوچک تمایل به کج خلقی دارند که رایج است.
اگر نگران هستید چه کاری انجام دهید

- 1. با آنها در مورد احساساتشان صحبت کنید: اگر کودک شما به نظر میرسد که به طور غیرمعمولی تحریکپذیر است، ابتدا سعی کنید با او در مورد احساساتش صحبت کنید. ممکن است چیزهایی در حال وقوع باشد که این رفتار را تحریک کرده است. برای شروع، میتوانید از جملاتی مانند “آخرین بار که چه احساسی داشتی؟” یا “چطور روزهای سخت را تجربه میکنی؟” استفاده کنید.
- 2. با شروع محاوره کنید: پیشنهاد میشود که با سوالاتی ساده مثل “آخرین بار که چه احساسی داشتی؟” شروع به مکالمه کنید. در این مرحله، مهم نیست که به حل مشکل بپردازید، مهمترین نقطه گوش دادن به احساسات کودک است.
- 3. تحت فشار قرار ندهید: اگر کودک به اولین تلاشها واکنش نشان ندهد، توصیه میشود والدین به او اجازه دهند تا زمانی که آماده باشد برای صحبت در مورد احساساتش. این میتواند به صورت روزانه انجام شود تا زمانی که کودک آماده بشود.
- 4. نادیده گرفتن تحریکپذیریهای معمول: اگر تحریکپذیری کودک کمتر از ثابت باشد و ممکن است به دلیل انجام وظایفی که نمیخواهد انجام دهد یا در طول روز تغییر کند، احتمالاً نشانهای از اختلال خلقی نیست. بهتر است این نوع تحریکپذیریها را نادیده گیرید و از اظهار نگرانیهای زیادی خودداری کنید.
- 5. تشویق به رفتارهای مثبت: اگر کودک رفتارهای مثبتی دارد یا خود را به خوبی نشان میدهد، حتماً آن را تشویق کنید. تشویق و تحسین این رفتارها میتواند به افزایش اعتماد به نفس و کاهش تحریکپذیری کمک کند.
- 6. انعقاد به تفاوتها: اگر تحریکپذیری فقط در خانه اتفاق میافتد و در مدرسه یا محیطهای دیگر خوب عمل میکند، احتمالاً نیازی به نگرانی نیست. برای نوجوانان ارتباط با همسالانشان بسیار مهم است، و این رفتارها ممکن است در خانه نشانهای از اعتماد به نفس در محیط خانگی باشند.
- 7. به عنوان والدین، خودتان را نیز مدیریت کنید: به عنوان والدین، اهمیت مدیریت تحریکپذیری خودتان را نیز درک کنید. برای مثال، وقتی کودک شما تحریکپذیر است، واکنش های شما به او میتواند به افزایش یا کاهش تحریکپذیری او کمک کند. آموزش به کودکان نحوه مدیریت احساسات خود نیز میتواند بسیار مفید باشد.
با یک متخصص سلامت روان صحبت کنید
اگر تحریکپذیری و عصبانیت فرزندتان به یک الگوی روزانه تبدیل شده و بیش از دو هفته ادامه دارد، به ویژه اگر در خارج از خانه و در محیطهای اجتماعی نیز وجود دارد، این میتواند نشانه مسائل جدیتری باشد. در این موارد، بهترین راهحل این است که با یک متخصص سلامت روان مشورت کنید.
افسردگی در کودکان و نوجوانان قابل درمان است و به مرور زمان تشخیص داده و مداخله شود، میتواند از تاثیرات منفی آنها جلوگیری کند. درمان افسردگی معمولاً شامل داروها و/یا تراپی مشاوره میشود. تراپی مشاوره شناختی-رفتاری (CBT) معمولاً برای کودکان و نوجوانان مؤثر است، زیرا به آنها کمک میکند تا مهارتهای مقابله با احساسات دشوار و تغییر در الگوهای تفکر منفی را یاد بگیرند.
در هر صورت، تشخیص و درمان افسردگی در کودکان و نوجوانان نیازمند تخصص و نظر متخصصان سلامت روانی است. بنابراین، اگر نگرانیهایی در مورد وضعیت روانی فرزندتان دارید، بهترین راه این است که با یک متخصص سلامت روان مشورت کنید تا بتوانند ارزیابی دقیقتری انجام دهند و به شما راهنماییهای لازم را ارائه دهند.