خفه کردن یا سرکوب احساسات به جای بیان آشکار و صادقانه آنها، یک روش است که معمولاً برای تنظیم احساسات سخت مانند ترس، خشم و غم، و یا پنهان کردن آنها از دیگران استفاده میشود. این عمل میتواند در کودکان و بزرگسالان رخ دهد و ممکن است در طول تعاملات اجتماعی اتفاق بیفتد.
برای مثال، یک کودک ممکن است به جای نشان دادن عصبانیت خود، بعد از اصرار والدین، سکوت کند و اسباب بازیهای خود را به اشتراک بگذارد. همچنین، یک معلم ممکن است پس از انتقادی از سوی مدیر، خشم خود را فرو نشانده و آن را پنهان کند.
استفاده از این روش ممکن است به دلایل مختلفی صورت بگیرد، مانند تمایل به نشان دادن خشم و عصبانیت را به عنوان نقطه ضعف در نظر گرفته شدن، ترس از مواجهه با پاسخ منفی یا عواقب منفی، یا حفظ صلح و هماهنگی در روابط اجتماعی.
با این حال، مهم است بدانید که سرکوب احساسات ممکن است آسیبهایی را به روان و روابط افراد وارد کند. بیان صادقانه و آشکار احساسات میتواند به فهم بهتر از سوی دیگران، ایجاد ارتباط صمیمیتر و بهبود روابط کمک کند. به همین دلیل، توصیه میشود به جای سرکوب احساسات، مهارتهای مدیریت احساسات را یاد بگیرید و احساسات خود را به طور سالم و موثر بیان کنید.
علل از بین بردن احساسات
رفتار سرکوب احساسات در بزرگسالان به احتمال زیاد رفتاری است که از دوران کودکی آنها آموخته شده است. عوامل متعددی تأثیر میگذارند که آیا کودک از سرکوب بیانی به عنوان مکانیزم مقابله در موقعیتهای چالشبرانگیز استفاده میکند.
فرهنگ در از بین بردن احساسات
هنجار اجتماعی در فرهنگ های مختلف به درک کودکان از ابراز مناسب احساسات کمک می کند. فرهنگ ها سیستم های ارزش گذاری کودکان را شکل می دهند و بر نحوه ارزیابی موقعیت های اجتماعی تأثیر می گذارند.فرهنگهایی که به فردگرایی اهمیت میدهند، ممکن است پنهان کردن احساسات انسانی را بهعنوان سرکوبکننده فردیت بدانند، در حالی که فرهنگهایی که به وابستگی متقابل اهمیت میدهند، ممکن است آن را برای حفظ هماهنگی لازم بدانند.
به عنوان مثال، کودکان آمریکایی احساسات خود را برای برقراری ارتباط ابراز می کنند، در حالی که کودکان هندی احساسات منفی کمتری را برای حفظ هنجارهای اجتماعی ابراز می کنند.
انتظار یک فرهنگ از جنسیت نیز ممکن است نقش داشته باشد. به عنوان مثال، به دختران بیشتر آموزش داده می شود که در نظر بگیرند که چگونه احساسات قوی آنها بر دیگران تأثیر می گذارد، که ممکن است منجر به افزایش سرکوب شود.
وقتی یک فرد بزرگ می شود، این هنجارهای فرهنگی بدون زیر سوال بردن اعتبار آنها به باورهای او تبدیل می شوند.
فرزندپروری
رشد ارزش و راهبردهای مقابله ای کودکان به طرق مختلف تحت تأثیر والدین قرار می گیرد. هنگامی که والدین پاسخ منفی می دهند یا به احساسات چالش برانگیز کودکان پاسخ حمایتی نمی دهند، یاد می گیرند از ابراز «احساسات بد» اجتناب کنند.
آنها به دلیل ترس از رها شدن، واکنش های عاطفی خود را سرکوب می کنند.اگر والدین احساسات خود را در بطری بپوشانند، کودکان ممکن است راهبردهای تنظیم هیجان والدین خود را درونی کنند و آنها را به عنوان خود اتخاذ کنند.
بدرفتاری با کودک، مانند بدرفتاری یا بی توجهی، باعث می شود که او از ابراز احساسات جلوگیری کند، زیرا پنهان کردن احساسات آنها امن تر به نظر می رسد.
همسالان
همسالان می توانند بر درک کودکان از قابل قبول بودن یا نبودن احساسات تأثیر بگذارند. کودکان تمایل دارند در صورت ابراز احساسات منفی، انتظار عواقب منفی بیشتری از همسالان نسبت به والدین داشته باشند. ترس از آسیب پذیری ممکن است باعث شود آنها احساسات خود را سرکوب کنند تا خونسرد به نظر برسند یا از مسخره شدن اجتناب کنند. در بزرگسالی، از ترس قضاوت شدن، احساسات خود را سرکوب می کنند.
شرایط سلامت روان
مسائل مربوط به سلامت روان مانند افسردگی و اضطراب باعث افزایش احساسات منفی، احساسات نامنظم و نشخوار فکری می شود که منجر به پاسخ های انعطاف ناپذیر و سرکوب عاطفی می شود.
خلق و خوی
کودکانی که دارای ویژگیهای خلقی یا شخصیتی هستند که با واکنشپذیری بیشتر یا احساسات منفی مشخص میشوند، از راهبردهای اجتناب بیشتری نیز استفاده میکنند.
جلوه ها در از بین بردن احساسات
برای دردسرهای کوچک زندگی روزمره که بخشی از زندگی هستند، جمع کردن احساسات ممکن است مهم نباشد. اما استفاده از این استراتژی به طور معمول بدون مقابله سازگارانه تر می تواند منجر به عواقب جدی در صورتی که فرد در موقعیت های دشوار مسائل طاقت فرسایی را تجربه کند.
این استراتژی متمرکز بر پاسخ شامل مهار فعال پاسخ های عاطفی پس از شکل گیری یک احساس است. این مکانیسم مقابله ای ناسالم ناسازگار است و ممکن است منجر به اثرات منفی بیشتری شود.
عدم تنظیم عاطفی
پردازش عاطفی نحوه برخورد فرد با احساسات دشوار در طول رویدادهای زندگی است. پردازش موفقیت آمیز اختلالات عاطفی به کسی اجازه می دهد تا آنها را جذب کند و با آنها برخورد کند و به آنها اجازه می دهد بدون وقفه به زندگی روزمره خود ادامه دهند.
فقدان مهارت های تنظیم سازگارانه کودکان می تواند به احساسات حل نشده منجر شود که بر رشد و رفاه آنها تأثیر منفی می گذارد.
این کودکان معمولاً مشکلات رفتاری بیشتری دارند و در مقابله با استرس عاطفی مشکل دارند . آنها ممکن است با همدلی ، درک نشانه های اجتماعی یا پاسخ مناسب به احساسات دیگران مبارزه کنند. فقدان مهارت های تنظیم هیجانی ممکن است منجر به مشکلات خشم در بزرگسالان شود.
سلامت روان ضعیف
خطر از بین بردن احساسات این است که می تواند با یک عمر مشکلات سلامت روان مرتبط باشد. احساسات پنهان با مشکلات درونی در نوجوانان مرتبط است. آنها در معرض خطر افسردگی، اضطراب، اختلالات خلقی، خودآزاری و اختلالات خوردن هستند.همچنین از پردازش عاطفی رویدادهای آسیب زا
لوگیری می کند که منجر به اختلال استرس پس از سانحه (PTSD) و علائمی مانند فلاش بک های سرزده، گسستگی، بی حسی عاطفی و اضطراب فوبی می شود.
پیشنهاد میکنم مقاله سلامت روان ایلان پلاس حتما بخوانید.
تضعیف ایمنی
مهار هیجان یک فرآیند فعال است که نیاز به کار فیزیولوژیکی دارد. برای دوری از احساسات انرژی ذهنی زیادی لازم است، زیرا فرد باید دائماً واکنش های عاطفی آنها را کنترل کند.
هنگامی که افراد نیاز خود را به ابراز احساسات خود مهار می کنند، استرس بر بدن وارد می شود و در نتیجه آسیب پذیری بیشتری در برابر بیماری های مرتبط با استرس فیزیکی افزایش می یابد.
در نتیجه، خفه کردن احساسات با سلامت جسمانی ضعیف تر و بیماری های مرتبط با استرس مانند بیماری قلبی و فشار خون مرتبط است.
صلاحیت اجتماعی در از بین بردن احساسات
سرکوب احساسات در کودکان نیز با قلدری، پرخاشگری رابطهای و مقابله ناسازگار مرتبط است.
بزرگسالانی که احساسات خود را سرکوب می کنند، تردید بیشتری در به اشتراک گذاشتن احساسات مثبت و منفی خود با دیگران دارند. آنها تمایل دارند از روابط نزدیک اجتناب کنند و ایجاد روابط سالم دشوارتر است.